حیوانات

محل تبلیغ شما تهران گراف


حیوانات

ا

می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 256

تاریخ انتشار: شنبه 26 اسفند 1391 ساعت: 20:15
نظر

ا

 آمدم

 

معرفی خرگوش اهلی ، این حیوان آرام و دراز گوش

 


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  سه شنبه یازدهم مرداد 1390ساعت 13:3  توسط فربد خاکپور  |  5 نظر

آنان منقرض شدند فقط بخاطر انسان ........

امروز مصادف با بر زمین افتادن جسد آخرین گرگ تاسمانی بوسیله انسان است .....

 

پرونده:Bagged thylacine.jpg


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  شنبه سوم مهر 1389ساعت 19:22  توسط فربد خاکپور  |  6 نظر

اسامی گربه

لیست نسبتا کاملی از اسامی گربه برای افرادی که بچه گربه جدیدی دارن و یا گربه بالغ خریدن و دچار مشکل هستن ( برای گذاشتن اسم)

 

 


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  سه شنبه سی ام شهریور 1389ساعت 22:48  توسط فربد خاکپور  |  7 نظر

انسان ها چگونه اند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟2

آیا همه اینگونه اند.....؟؟؟؟؟

 

 


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  دوشنبه یکم شهریور 1389ساعت 20:3  توسط فربد خاکپور  |  9 نظر

 

تبخال گربه بيماري مرگ بار!!!!!!!!!!!!!

 


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  یکشنبه هفدهم مرداد 1389ساعت 8:19  توسط فربد خاکپور  |  7 نظر

بدبختی بد بختی بد بختی............

بد بختی به سراغم اومد همون روزایی بود که ژاله خانوم گفتن برو و اون بچه گربه را بیاور گربه بیچاره من و خاله و پسر عمه ام  دچار بیماری تبخال گربه ای شدن که درباره این بیماری بیشر واستون مینویسم یه هر حال چشمای همه خونی و ورم کرده و در حال بیرون اومدن از حدقه این بیماری بعد از یه مهمانی خانوادگی که همه گربه های فامیل در آن حضور داشتند یک گربه بیمار همه را آلوده کرد. گربه من و دو فرد یاد شده فوت کردند با یاری همه بقیه گربه های فامیل بهبود پیدا کردند ..........

 

منم میخوام یه سایت بزنم همه چیم آمادهست هر کی تمایل داره بیاد با هم سایت بزنیم .

این سایت فروم و پت شاپ هم داره .........

+ نوشته شده در  جمعه هشتم مرداد 1389ساعت 14:45  توسط فربد خاکپور  |  7 نظر

انسان ها چگونه اند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

حیوانات را دوست بداریم!!!

 

 

 


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و پنجم خرداد 1389ساعت 13:32  توسط فربد خاکپور  |  34 نظر

pet shop

پت شاپ راه اندازی شد !!!!!!!!!!!

 


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  دوشنبه هفدهم خرداد 1389ساعت 19:29  توسط فربد خاکپور  |  10 نظر

طوطی عروس هلندی !!!!!!!!!!!!!!!!!

همه چیز درباره ی عروس هلندی (۳)

 


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  شنبه پانزدهم خرداد 1389ساعت 14:28  توسط فربد خاکپور  |  6 نظر

روش ساخت بهترین تراریوم برای لاک پشت های آب شیرین

 

برای لاک پشت های خود چگونه تراریوم درست کنیم ؟ ......


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  جمعه چهاردهم خرداد 1389ساعت 15:13  توسط فربد خاکپور  |  نظر بدهید

طوطی عروس هلندی !!!!!!!!!!!!!!!!!

همه چیز درباره عروس هلندی(۱)

 


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  پنجشنبه سیزدهم خرداد 1389ساعت 16:12  توسط فربد خاکپور  |  5 نظر

سگ سالوکی !!!!!!!!!!!!!

سالوکی تازی ایرانی !!!!!!!!!!!!!!!!!!

 

 


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  پنجشنبه سیزدهم خرداد 1389ساعت 15:51  توسط فربد خاکپور  |  2 نظر

سگ پاپیلون !!!!!!!!!!!!!!

پاپیلون!!!!!!!!!!!

 


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  پنجشنبه سیزدهم خرداد 1389ساعت 13:5  توسط فربد خاکپور  |  2 نظر

سگ سنت برنارد!!!!!!!!!!!!!!

سنت برنارد!!!!!!!!!!!!!

 

 

 

 


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  پنجشنبه سیزدهم خرداد 1389ساعت 12:32  توسط فربد خاکپور  |  یک نظر

سگ پلیس!!!!!!!!!!

سگهای پلیس !!!!!!!

 

 


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  چهارشنبه دوازدهم خرداد 1389ساعت 9:34  توسط فربد خاکپور  |  3 نظر

سگ بولداگ فرانسوی!!!!!!!!!!!!!

بولداگ فرانسوی!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 

 


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  شنبه یکم خرداد 1389ساعت 17:54  توسط فربد خاکپور  |  4 نظر

سگ هاسکی !!!!!!!!!!!!!

هاسکی!!!!!!!!!!!!!!!!!

 


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و هشتم اردیبهشت 1389ساعت 10:28  توسط فربد خاکپور  |  15 نظر

سگ باکسر!!!!!!!!!!!!!

باکسر!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 

 

پرونده:Boxer (dog).jpg


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و هشتم اردیبهشت 1389ساعت 10:6  توسط فربد خاکپور  |  یک نظر

سگ دالمیشن !!!!!!!!!!!!!

دالمیشن!!!!!!!!!!!!!! 

 

 


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  جمعه بیست و چهارم اردیبهشت 1389ساعت 20:31  توسط فربد خاکپور  |  نظر بدهید

سگ گریت دین!!!!!!!!!!!!!

گریت دین!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 

پرونده:Dogge Odin.jpg

 


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  جمعه بیست و چهارم اردیبهشت 1389ساعت 20:23  توسط فربد خاکپور  |  نظر بدهید

سگ ساموید!!!!!!!!!!!!!

ساموید !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  جمعه بیست و چهارم اردیبهشت 1389ساعت 20:7  توسط فربد خاکپور  |  نظر بدهید

سگ دوبرمن!!!!!!!!!!!!!

دوبرمن!!!!!!!!!!!!!!

 

 


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  پنجشنبه بیست و سوم اردیبهشت 1389ساعت 19:15  توسط فربد خاکپور  |  یک نظر

سگ ژرمن شیپرد !!!!!!!!!!!!!

ژرمن شیپرد!!!!!!!!!!!!!!!!

 

 


ادامه مطلب

می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 239

تاریخ انتشار: شنبه 26 اسفند 1391 ساعت: 19:55
نظر

ا

 

تحقيق برای فراصوت و فروصوت

(تحقيق برای فراصوت و فروصوت ) [تحقيق برای فراصوت و فروصوت ]

تحقيق برای فراصوت و فروصوت جزيره دانش – سال جهاني فيزيك- – تحقیق علوم سال دوم راهنمایی دانلود درایور کارت صدا مادر برد asus کاربردهای فیزیک در فناوری upgrade receiver iclass a9a9 شاهد-علوم تجربي مقاله کاربرد فیزیک در فناوری

(تحقيق برای فراصوت و فروصوت )

 

»تحقيق برای فراصوت و فروصوت …

نشون داده شده که بسامد آواز یه جانور تقریبا با ریشه سوم مقدار جرم اون رابطه عکس داره. پس یعنی هرچی جرم یه حیوون بیشتر باشه، صدایی که تولید میکنه بسامد کمتری داره، یعنی فروصوته. بالعکس بیشتر حیوونای کوچولو صداشون فراصوته. خوب! پس حالا میشه حدس زد تقریبن کدوم حیوونا چه صوتی رو بهتر میشنون. این هم چند نمونه:
امواج فراصوت:
خوکچه های هندی ؛ موشهای صحرایی، سنجابهای پرنده، میمونهای امریکای جنوبی، پرندگانی مانند سلیمهای کوهی، گیلانشاه، جغدها، گواشاروها،
امواج فروصوت:
خفاش، دلفین و نهنگ ها، نوعی قورباغه کمیاب چینی، گاوها (البته گاوها هر دو نوع صدا رو خوب میشنون)

2. یه نوع قورباغه برای جفت گیری از این امواج استفاده میکنه، بعضی از پرنده ها مانند جغد هم برای ردیابی شکارشون امواج فراصوت میفرستن. بعضی از ماهیها و جانورهای دیگه هم از این امواج برای نشون دادن ترسشون استفاده میکنن، به خصوص توی زلزله. ..


می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 316

تاریخ انتشار: شنبه 26 اسفند 1391 ساعت: 19:49
نظر

ا

 

چه حیواناتی فراصوت را میشنوند؟

(چه حیواناتی فراصوت را میشنوند؟) [چه حیواناتی فراصوت را میشنوند؟]

(نام حیواناتی که صداهای فراصوت را میشنوند)

»حیواناتی که فروصوت و فراصوت را می شنوند؟…

تحقيق برای فراصوت و فروصوت

1.بعضی از حیوانات بر خلاف انسان قادر به شنیدن فروصوت یا فرا صوت هستند.تحقیق کنید که کدام حیوانات فروصوت را می شنوند و وکدام یک قادر به شنیدن فراصوت هستند نام آن ها را دردو فهرست جداگانه مشخص کنید.
فرا صوت :خفاش و گراز ماهی
فروصوت:اسب وحشراتی مثل عنکبوت فروصوت را می شنوند و ده دقیقه قبل از وقوع زلزله امواج طولی را حس می کنند.
آیا حیوانی را می شنا سید که از این صوت ها استفاده ی دیگری کند؟

بله-خفاش با ایجاد فراصوت وگوش دادن به ن آ مانع را شناسایی می کند.
2.تحقیق کنید که چگونه از موج های فراصوت در تعیین عمق دریا ها استفاده می شود؟نتیجه ی تحقیق را پس از بحث در گروه به کلاس گزارش دهید.
برای تعیین عمق دریا یه موج صوتی رو به عمق آب می‌فرستن و با یک آشکار ساز بازتاب اون رو دریافت می‌کنن. بعد زمان رفت و برگشت موج را به دقت اندازه می‌گیرن و از روی اون با توجه سرعت موجی که فرستادن، عمق دریا رو تعیین میکنن.

کدام حیوانات امواج ماورای صوت را میشنوند؟
هنگامی که دو موش صحرایی قهوه ای رنگ آسیایی بدون سر و صدا با یکدیگر در حال دعوا هستند در واقع با سوتهای فراصوت با فرکانس حدود 50 کیلوهرتز بر سر یکدیگر فریاد میکشند تا اعصاب طرف مقابل را خرد کنند.طرف بازنده این آواز های جنگی فراصوت بلافاصله صدای فرکانس خود را به سوتهای دامنه بلند 25 کیلوهرتز تغییر میدهد.تا مانع از گاز گرفتن طرف برنده شود.
انسان میتواند با فرستنده های صوتی اولترا سوند (فراصوت)موش صحرایی, موش کور, موش, سمور کوهی و سنجاب زمستان خواب را از خانه و باغ فراری دهد.البته به این ترتیب گربه و سگ خانه را هم که نیز قادر به شنیدن این فرکانسها هستند فراری خواهد داد!
سوت صدا کردن سگ در گوش انسان با صدایی نسبتا کوتاه شنیده میشود.اما صدایی بسیار بلندتر فراصوتی سوت توسط جانور از چند صد متر فاصله تشخیص داده میشود.گربه ها هم از فرستنده های محرمانه موش ها استراق سمع میکنند.در اوایل دهه 1980 روسها در سفارت هلند در مسکو میکروفونهای استراق سمع پنهانی کار گذاشته بودند که با امواج فراصوت کار میکرد.
دو گربه سیامی سفیر هلند که طبعا وجود موشهایی را در پس کاغذ دیواری گمان میبردند موجب کشف میکروفونها شدند.
موش دماغ خرطومی آفریقایی سلاحی برای دفاع در برابر بی سروصدایی دشمنانش در هنگام نزدیک شدن پنهانی به او اختراع کرد.در باند امواج فراصوت سکوت آنها به سر و صدایی تبدیل میشود که موش میشنود.

اطلاعات بیشتر : چه حیواناتی فرا صوت و چه حیواناتی فرو صوت را می شنوند ؟
- این سوال منقضی شده است. و بهترین جواب توسط رای کاربران انتخاب شده است.
فرا صوت: خفاش (جهت یابی شکارکردن ) سگ وال و دلفین (ارتباط با هم) پشه حشرات جوندگان پروانه‌ها ماهی
فرو صوت: تمساح وال فیل کرگدن اسب‌آبی زرافه
وال یا نهنگ دریای
این حیوان جفت خود را از كیلومترها كیلومتر با صدای جیغ مانند خود صدا میزند
مورچه فراصوته
فرا صوت: خفاش سگ وال و دلفین جوندگان پروانه‌ها ماهی
فرو صوت: تمساح وال


می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 12355

تاریخ انتشار: شنبه 26 اسفند 1391 ساعت: 19:48
نظر

ا

 

چه حیواناتی فراصوت وچه حیواناتی فروصوت هستند؟

خصوصیات صوت و دیوار صوتی چیست و چرا گذر از آن نیازمند قدرت و کشش و توانایی زیادی است. صوت ، در شرایط عادی (دما ، فشار و ... معمولی) در سطح دریا دارای سرعتی معادل 332 متر بر ثانیه یا 1,195 کیلومتر بر ساعت می‌باشد که این سرعت ، با افزایش ارتفاع و کاهش فشار و تراکم هوا ، کاهش یافته و در ارتفاعات بالاتر ، صوت فواصل را با سرعت کمتری می‌پیماید. این مسئله بدین صورت است که صوت از طریق ضربات ملکولهای هوا به یکدیگر و انتقال انرژی آنها فضا را طی می‌کند و هر چه تعداد مولکولها در یک حجم معین بیشتر باشند، انتقال انرژی زودتر صورت پذیرفته و صوت با سرعت بیشتری انتقال می‌یابد؛ چنانکه سرعت صوت در مایعات بیشتر از هوا و در جامدات بسیار بیشتر از مایعات و هوا و معادل 6000 کیلومتر بر ساعت است.

پس در نتیجه افزایش ارتفاع ، تعداد ملکولها در یک حجم معین کاهش یافته و صوت با سرعت کمتری فضا را می‌پیماید. دیوار صوتی ، شیئی فیزیکی و قابل روئیت نیست؛ بلکه به دلیل اینکه گذشتن از سرعت صوت نیازمند توان بسیار بالای موتور و آیرودینامیک بسیار خوب می‌باشد، این حد را یک مانع برای رسیدن به سرعتهای بالاتر دانسته و از آن به نام دیوار صوتی یاد می‌کنند. عدد ماخ ، در حقیقت همان نسبت سرعت شیء پرنده یا همان هواپیما به سرعت صوت محیط است که به احترام دانشمندی آلمانی که برای اولین بار چنین مقیاسی را در نظر گرفت، آن را «ماخ» نام نهادند. پس عدد ماخ ، کمیتی متغیر است و بسته به خصوصیات هوا مانند دما و فشار ، تغییر کرده و کاهش یا افزایش می‌یابد. امواج ضربه‌ای یا Shockwaves در حقیقت همان عامل اصلی ایجاد دیوار صوتی هستند. امواج ضربه‌ای ، تغییری ناگهانی در فشار و دمای یک لایه از هواست که می‌تواند به لایه‌های دیگر منتقل شده و به صورت یک موج فضا را بپیماید. برای درک بهتر مطلب ، وقتی که سنگی در آب انداخته می‌شود، موجهایی در آب بوجود می‌آیند که به سمت خارج در حال حرکتند. این امواج ، نتیجه افزایش سرعت یا اعمال نیرو به لایه‌ای از ملکولهای آب است که قادر به انتقال به لایه‌های دیگر نیز می‌باشد، و امواج ضربه‌ای نیز ، همدر.ان امواج درون آب هستند، با این تفاوت که آنها در سیالی دیگر به جای آب به نام هوا ، تشکیل می‌شوند. در سرعتهای نزدیک سرعت صوت ، فرضیه غیر قابل تراکم بودن هوا رد شده و ضریب تراکم هوا به 16% در می‌رسد، که مقداری غیر قابل چشم پوشی است. در این سرعتها هوای جلوی بال یا لبه حمله به شدت متراکم گشته و دما و فشار آن به طرز قابل توجهی افزایش می‌یابد، همین مسأله ، یکی از عوامل ایجاد امواج ضربه‌ای است. هواپیما با حرکت خود در هوا ، نظم فشار هوای محیط را بر هم می‌زند و همانند قایقی که در آب در حال حرکت است، امواجی از آن ساطع شده و به دلیل اینکه این امواج با سرعت صوت حرکت می‌کنند و. ما زیر سرعت صوت در حال سیراست از ان دورمیشود اما کم کم ، با نزدیک شدن به سرعتهای ترانسونیک و حدود سرعت صوت ، این امواج فرصت دور شدن از هواپیما را نداشته و در جلوی بال متراکم می‌شوند. در مناطقی از بدنه هواپیما که سطوح ناموزونی نسبت به جهت حرکت هواپیما دارد، سرعت گذر هوا افزایش یافته و بر اساس اصل برنولی ، با افزایش سرعت سیال ، فشار آن کاهش می‌یابد. در چنین سرعتهایی ، هوای اطراف این سطوح به سرعت صوت می‌رسد، گر چه هواپیما هنوز به سرعت صوت نرسیده باشد. در نتیجه رسیدن بعضی سطوح به سرعت صوت ، امواج ضربه‌ای تولید شده و درگ یا پسای فراوانی را قبل از رسیدن به سرعت صوت تولید می‌کنند، که همین مسأله گذر از دیوار صوتی را مشکل می‌نماید. به سرعتی که در آن حداقل یکی از سطوح هواپیما به سرعت صوت رسیده باشد، گر چه این پدیده در مورد خود هواپیما صادق نباشد، عدد ماخ بحرانی یا Critical Mach Number می‌گویند. عدد ماخ بحرانی را می‌توان به سرعتی که نمودار پسا در مقابل سرعت سیر صعودی می‌گیرد، نیز تعریف نمود. در این سرعت ، فرامین هواپیما کم کم شروع به درست جواب ندادن کرده و حالتی شبیه به کوبیدن بر روی بال توسط امواج ضربه‌ای بوجود می‌آید که با گذر از دیوار صوتی ، فرامین هواپیما به حالت طبیعی خود باز می‌گردند. بنابراین ، در سرعتی که هواپیما به عدد ماخ بحرانی خویش می‌رسد، پسا به دلیل ایجاد امواج ضربه‌ای بطور قابل توجهی افزایش می‌یابد، پس ، باید تلاش بر آن باشد تا عدد ماخ بحرانی هر چه بیشتر با بهبود ویژگیهای آیرودینامیکی افزایش یابد، چون اگر این اتفاق در سرعتهای پایین‌تر رخ دهد، هواپیما نیز باید از سرعت پایین‌تری جدال با افزایش پسا را شروع کند. قانونی در مبحث دیوار صوتی بیان می‌کند که هر جریان هوایی که از یک موج ضربه‌ای بگذرد، موج ضربه‌ای انرژی جنشی سرعتی آن را گرفته و در خور تبدیل به گرما و افزایش فشار می‌کند، در نیتجه سرعت جریان هوای گذرنده از موج ضربه‌ای به میزان قابل توجهی کاهش می‌یابد. با کاهش سرعت جریان هوا در جلوی بالها در سرعتهای نزدیک سرعت صوت ، تلاش پیشرانه یا موتورهای هواپیما باید چند برابر شود تا اثر کاهش سرعت در اثر موج ضربه‌ای را خنثی نماید. در صورتی که عدد ماخ بحرانی هواپیمایی پایین باشد، در سرعتهای پایین باید نیروی رانشی هواپیما چند برابر شود که مصرف سوخت فوق العاده‌ای را برای گذر از دیوار صوتی به دنبال خواهد داشت؛ اما، در صورت بالا بودن عدد ماخ بحرانی ، هواپیما فقط مدت کوتاهی نیازمندقدرت وکشش بسیارزیادبرای شکستن دیوارصوتی میباشد با اعمال نیروی فراوان رانشی ، سرانجام هواپیما بر مشکل پسای زیاد فائق آمده و از دیوار صوتی می‌گذرد. در نتیجه این عمل ، امواج تولید شده توسط هواپیما از آن جا مانده و پشت سر هواپیما حرکت می‌کنند. در این حالت ، وضعیت به حالت عادی بازگشته و پسای ایجاد شده به وضعیت نرمال باز می‌گردد. بعضی از هواپیماها از تمام نیروی پس سوزشان یا 100% قدرت موتور برای گذر از دیوار صوتی و یا سرعت 1,195 کیلومتر بر ساعت استفاده می‌کنند، در حالی که در سرعتهای بسیار بالاتر ، تنها از 30% قدرت موتور برای رانش به جلو بهره می‌جویند. با دقت در این مثال ، می‌توان به خوبی افزایش درگ و پسا و قدرت فروان لازم برای غلبه بر آن در سرعتهای نزدیک به سرعت صوت را درک و تجزیه و تحلیل نمودد( اثرات شکست دیوار صوتی )
امواج ضربه‌ای توسط هواپیما در سرعت صوت ، بسیار قدرتمند می‌باشند، چنانکه در صورت پرواز هواپیما نزدیک به زمین و گذر آن از دیوار صوتی ، امواج ضربه‌ای با منتهای قدرت به اجسام زمینی مانند شیشه‌های منازل و ساختمانها برخورد نموده و باعث شکستن آنها می‌شود، یا حتی اگر شخصی در معرض امواج ضربه‌ای بطور مستقیم قرار گیرد، احتمال از دست دادن شنوایی و پاره شدن پرده گوش بسیار است. امواج ضربه‌ای ، در بمبها و تسلیحات دیگر نیز استفاده می‌شود. بمبها با یک افزایش دما و فشار ناگهانی در لایه‌هایی از هوا ، امواج ضربه‌ای بوجود آورده که از طریق هوا انتقال یافته و باعث شکستن شیشه‌ها و تخریب دیوارها نیز می‌شود. اگر شخصی در فاصله‌ای نسبتاً نزدیک در فضایی تهی از هوا و خلاء ، حتی نزدیک یک بمب ده تنی ایستاده باشد، بر فرض منفجر کردن بمب ، آسیبی به وی نخواهد رسید، چون هوایی برای انتقال امواج ضربه‌ای وجود ندارد.

به دلیل تولید امواج ضربه‌ای در سرعتهای حدود سرعت صوت ، خلبانان سعی می‌کنند فقط مدت کوتاهی در چنین سرعتهایی ترانسونیک پرواز کرده و به زودی از دیوار صوتی گذر کنند، چون پرواز در این سرعتها نیروی بسیار زیاد موتور در نیتجه افزایش فوق العاده میزان مصرف سوخت را در پی دارد. امواج حاصله از حرکت هواپیما یا صدای تولید شده در اثر حرکت ، هر بار در سرعتهای زیر سرعت صوت از هواپیما دور شده و به گوش شنونده می‌رسد. اما با رسیدن هواپیما به سرعت صوت، این صداها دیگر فرصت دور شدن از هواپیما را نداشته و کلاً در جلوی هواپیما جمع می‌شوند. با گذر از سرعت صوت ، صدایی چند ده برابر شده از حرکت هواپیما باهم به گوش شنونده می‌رسد که مانند یک انفجار شدید یا صدای رعد و برقی بسیار قدرتمند می‌باشد. شاید در تصاویر هواپیماهای در حال گذر از دیوار صوتی ، هاله‌ای سفید رنگ را در اطراف هواپیما مشاهده کرده باشید. در هنگام گذر از دیوار صوتی ، اگر هواپیما نزدیک به زمین و در محیطی مرطوب با درصد بخار آب زیاد باشد، بخار آب هوا در اثر امواج ضربه‌ای فشرده شده و ابر سفیدی را برای چند ثانیه پدید می‌آورند که همان هاله سفید رنگ قابل روئیت در تصاویر است. اما از امواج ضربه‌ای در موتورهای جت نیز استفاده می‌شود. بدین گونه که ، هوا ورودی در موتورهای جت ، حتی اگر هواپیما با سرعتهای بالای صوت پروزا نماید، باید زیر سرعت صوت باشد تا قابلیت احتراق را در موتور داشته باشد. بنابراین ، اکثراً در ورودی موتورهای هواپیماهای جنگنده مخروطی را به شکل کامل یا نصف مانند هواپیماهای میگ 21 یا اف 104 ستارفایتر دیده می‌شود، که فلسفه ایجاد این مخروط تولید عمدی امواج ضربه‌ای است. در صورت تولید امواج ضربه‌ای ، هوای عبوری از میان آن با سرعت کاهش یافته یا زیر صوت وارد موتور می‌شود و فرآیند احتراق بطور کامل انجام می‌پذیرد. برای انجام پروازهای مافوق صوت ، اغلب هواپیماهای جنگنده از مقطع بالهای ویژه‌ای که عدد ماخ بحرانی را به حداکثر می‌رسانند، استفاده می‌نمایند و مقطع بالها معمولاً بسیار نازک و متقارن می‌باشد.

به عقب برگشتگی بالهای هواپیماهای مدرن نیز در نتیجه تلاش برای افزایش عدد ماخ بحرانی بوده ، چرا که آزمایشهای تونل باد نشان داده که با به عقب برگشتگی بالها به میزان چند درجه عدد ماخ بحرانی به میزان قابل توجهی افزایش می‌یابد، تا جایی که هواپیماهای مسافربری سریع السیر مانند بوئینگ 747 که در حدود سرعت صوت یا حدود 980 کیلومتر بر ساعت پرواز می‌کنند، نیز به بالهایی به عقب برگشته مجهزند.

در برخی از هواپیماها ، مانند هواپیمای اف 14 تامکت ، از سیستم بالهای متغیر استفاده شده که در این سیستم ، در سرعتهای پایین که از عدد ماخ بحرانی خبری نیست بالها گسترده می‌شوند و برای فراوانی تولید می‌کنند، ولی رفته رفته با نزدیک شدن به سرعت صوت ، کامپیوتر موجود در این سیستم خود زاویه لازم برای افزایش عدد ماخ بحرانی را محاسبه کرده و بال را متناسب با زوایه آن تغییر داده و به عقب بر می‌گرداند. این سیستم به دلیل هزینه‌های بالا و سنگینی بیش از حد آن ، دارای استفاده محدودی می‌باشد. هواپیماها کلاً از نظر سرعت نسبت به سرعت صوت به چند دسته زیر تقسیم می‌شوند:

•   هواپیماهای زیر سرعت صوت یا مادون صوت با محدوده سرعت 350 تا 950 کیلومتر بر ساعت ، Subsonic 
•   هواپیماهای حدود سرعت صوت با محدوده سرعت 950 تا 1200 کیلومتر بر ساعت ، Transonic 
•   هواپیماهای سرعت صوت با محدوده سرعت دقیقاً سرعت صوت نسبت به محیط ، Sonic 
•   هواپیماهای بالای سرعت صوت یا مافوق سرعت صوت با محدوده سرعت 1 ماخ تا 5 ماخ ، Supersonic 
•   هواپیماهای با سرعت بسیار بیشتر از سرعت صوت با محدوده سرعت 5 ماخ و بالاتر ، Hypersonic


فرو صوت :
برخي حيوانات نيز از قبيل فيلها ؛ نهنگها ،دلفين‌ها و خفاش‌ها از اين اصوات براي برقراري ارتباطات راه دور استفاده مي کنند.

فراصوتها 
موشها : 
 وقتى حرف آواز خواندن به ميان مى آيد معمولاً آواز پرندگان، نهنگ ها و آدم ها بيش از همه جلب توجه مى كند. اما پژوهش جديدى نشان مى دهد كه موش ها را هم بايستى در همان حد و اندازه ها به اين فهرست افزود. اكنون مدتى است كه پژوهشگران مى دانند موش هاى نر هنگامى كه با نشانه هايى از موش هاى ماده در نزديكى خود مواجه مى شوند، آواهاى فراصوتى از خود سر مى دهند.تيموتى هولى ( Holy. T) زيست شناس و زونگ شنگ گيو (.Guo Z) برنامه ساز كامپيوترى، هر دو از دانشگاه پزشكى دانشگاه واشينگتن در سنت لوئيس، براى نخستين بار اين آوازها را با جزئياتشان مورد بررسى قرار دادند و موفق به كشف شگفت انگيزى شدند.اگرچه آوازهاى فراصوت موش ها براى گوش انسان قابل شنيدن نيست اما اين پژوهشگران با ضبط و سپس پائين آوردن ارتفاع صوت آواها تا چندين اكتاو توانستند پيچيدگى واقعى آنها را بشنوند.اين آواها از دو ويژگى مهم آوازها برخوردارند كه عبارتند از انواع چندگانه سيلاب ها و يك الگوى زمانمند منظم. علاوه بر اين هر موش آوازهاى مخصوص به خود دارد كه در مقايسه با آواهاى ساده حشرات و دوزيستان بسيار پيچيده ترند. اكنون فقط اين مانده كه ببينيم آيا اين آواها براى برقرارى ارتباط بين موش ها به كار گرفته مى شود يا خير.

مطالب تکميلي از صوت و قدرت شنوايي انسانها:

محدوده فركانس قابل شنيدن براي انسان 20 تا 20000 هرتز ميباشد. محدوده فركانس گفتاري نيز مابين 300 تا 4000 هرتز است. اما گوش انسان نسبت به اصوات با فركانسهاي 1000 تا 4000 هرتز حساسيت بيشتري دارد. به فركانس صوتي پايين تر از 20 هرتز فروصوت و به فركانس هاي صوتي بالاتر از  20  هزارهرتز فراصوت اطلاق ميگردد. با اينكه فراصوت و فروصوت توسط انسان قابل شنيدن نميباشند، اما فردي كه در معرض آنها قرار ميگيرد دچار احساس سرگيجه، تهوع و سردرد ميگردد. اصوات به انواع دايمي و پيوسته (بلندي ثابت است مثل صداي سيستم تهويه هوا)، نوساني (بلندي و يا فركانس متغييراست مثل آژير)، منقطع (مثل زنگ تلفن) و انفجاري (مثل شليك گلوله) تقسيم بندي ميگردند. سرعت صوت در هوا 345 متر در ثانيه، در آب 1500 متر در ثانيه و در فلزات 5000 متر در ثانيه ميباشد. سرعت صوت در هواي خشك از طريق فرمول V=331+0.6T محاسبه ميگردد، كه در آن T حرارت به سانتي گراد ميباشد. هر قدر رطوبت هوا بيشتر باشد سرعت صوت نيز بيشتر است. كاهش قدرت شنوايي با عدم توانايي در تشخيص فركانسهاي بالا(صداي زنان و كودكان) آغاز ميشود. همچنين اين عارضه باعث نامفهوم گشتن اصوات نيز ميگردد. به همين خاطر چنانچه فركانسهاي بالا شنيده هم گردند، باز فرد ممكن است قادر به درك صحيح آنها نباشد. 

شدت و بلندي صدا با مقياس دسي بل(DECIBEL) اندازه گيري ميشود. شدت صوت به بزرگي نوسانات در فشارهوا كه توسط امواج صوتي ايجاد ميگردند، اطلاق ميگردد. پايين ترين حد آن 0 دسي بل است كه آستانه شنوايي ناميده ميگردد. مقياس دسي بل لگاريتمي ميباشد. بطوري كه با افزايش هر 10 دسي بل، شدت سر و صدا 10 برابر ميگردد. ادراك بلندي صدا نيز در انسان لگاريتمي است بطوري كه به ازاي هر 10 دسي بل افزايش شدت، ادراك بلندي صدا نيز دو برابر ميگردد. بنابراين شدت 80 دسي بل يك ميليون بار شديد تر از 20 دسي بل بوده و 64 بار بلندتر ميباشد. درغياب هرگونه شي بازتابنده، سطح موثر دسي بل به ميزان 6 دسي بل به ازاي 2 برابر شدن فاصله، كاهش مي يابد. براي مثال شدت صداي 100 دسي بل در فاصله 10 متري، در فاصله 20 متري به 94 دسي بل و در فاصله 40 متري به 88 دسي بل كاهش مي يابد. به ازاي هر 3 دسي بل افزايش شدت صوت، ميزان فشاري كه به پرده صماخ گوش وارد ميشود، 2 برابر ميگردد. دو فاكتور شدت صوت و طول مدت قرارگيري در معرض منبع صدا در آسيب به شنوايي انسان موثر ميباشند. شدت صوت به ازاي دو برابر شدن فاصله از منبع صوت به ميزان 6 دسي بل كاهش مي يايد.


می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 339

تاریخ انتشار: شنبه 26 اسفند 1391 ساعت: 19:47
نظر

ا

 

با شنیدن نام جانوران عظیم الجثه همه ما به سرعت به یاد دایناسور‌ها می‌افتیم. اما تمامی جانوران غول پیکر دایناسور نبودند. در دوران ماقبل تاریخ جانوران بزرگ و عظیمی زندگی می‌کردند که به نوعی اجداد جانور امروزی هستند.
 باشگاه خبرنگاران: با شنیدن نام جانوران عظیم الجثه همه ما به سرعت به یاد دایناسور‌ها می‌افتیم. اما تمامی جانوران غول پیکر دایناسور نبودند. در دوران ماقبل تاریخ جانوران بزرگ و عظیمی زندگی می‌کردند که به نوعی اجداد جانور امروزی هستند. در این مطلب شما را با تعدادی از این موجودات آشنا می‌کنیم. 

Argentavis

این پرنده قدیمی بزرگ‌ترین موجود زنده‌ای بوده است که تاکنون به آسمان بال گشوده است. فاصله بین دو بال این پرنده عظیم الجثه ۸. ۵ متر است. دانشمندان معتقد هستند که این کرکس‌ها و لاشخورهای امروزی در حقیقت از‌نژاد این پرنده منقرض شده هستند. البته باید گفت که اینجانور یک لاشخور نبوده و خود به شکار می‌پرداخته است. محل زندگی این پرنده بزرگ آمریکای جنوبی بوده است و در حدود ۶ میلیون سال پیش منقرض شده است. 

Dunkleosteus

این ماهی زره پوش و عظیم الجثه در دوره زمین‌شناسی «دوونین» در دریا‌ها زندگی می‌کرده است و به نوعی از اجداد کوسه ماهی‌ها به حساب می‌آید. اینجانور می‌توانست تا ۱۰ متر رشد کند و از آرواره‌ها و دندان‌های بسیار قوی و تیزی برخوردار بود. دانشمندان معتقد هستند که نیروی حاصل از گاز گرفتن این ماهی عظیم الجثه می‌توانست آهن را هم نصف کند. اینجانور نسبت به کوسه‌های امروزی کند‌تر حرکت می‌کرد و تنها تهدید موجود در آن زمان برای این ماهی غول آسا هم نوعان خود او بودند که گاهی به شکار کردن یکدیگر روی می‌آوردند. 

Chalicothere

این چهارپای غول پیکر به نوعی جد اسب‌های امروزی به حساب می‌آید. اما در صورتی که به تصویر این حیوان دقت کنید متوجه می‌شوید که قد این حیوان از اسب بلند‌تر است و این حیوان به جای سم دارای پنجه است. اینجانور می‌توانست از این پنجه‌های تیز بر علیه هر دشمنی به خوبی استفاده کند. اینجانور غول پیکر در قاره‌های اروپا، آفریقا و آسیا زندگی می‌کرده است و بر خلاف ظاهر ترسناک خود کاملا علف خوار بوده است. 

عقرب دریایی

این آبزی غول پیکر اگر چه که بسیار به عقرب‌ها شبیه بود اما به خانواده «eurypterid» وابسته بود. این موجود بزرگ دریایی چیزی شبیه به عقرب و خرچنگ بود. دم اینجانور به شکل نیزه بود که بر اساس‌نژاد آن یا به شکل باله‌ای برای شنا بود و یا دارای نیشی زهر آلود بود که از آن برای شکار سایر جانوران استفاده می‌شد. این موجودات توانایی زندگی در خشکی را نیز داشتند اما ترجیح می‌دادند که بش‌تر زمان خود را در آب بگذرانند. این آبزی می‌توانست تا ۳ متر رشد کند. 

Mosasaur

این آبزی غول آسا شکارچی قهاری بود که در دوران دایناسور‌ها زندگی می‌کرد. اینجانور آبزی به نوعی جزء اجداد مارمولکهای امروزی به حساب می‌آید. این آبزی خطرناک دارای دندانهای بسیار تیزی بود و بر اساس تحقیقات دانشمندان مشخص شده است که اینجانور در در سقف دهان خود نیز دارای دندان بوده است. اینجانور می‌توانست تا ۲۰ متر رشد کند و تقریبا تمامی ماهی‌های موجود در دریا جزء غذاهای اینجانور بودند. 

پرنده وحشت

این شکارچی قهار در آمریکای لاتین و بخش‌هایی از آمریکای شمالی زندگی می‌کرد و با اسم علمی «Phorusrhacids» شناخته می‌شد. این پرنده شکارچی توانی پرواز کردن نداشت، اما بنا به مستندات به دست آمده توسط دانشمندان این پرنده می‌توانسته است به سرعت یک چیتا بدود و شکارهای خود را تعقیب کند. این پرنده بزرگ می‌توانست تا ۳ متر قد کشیده و ۵۰۰ کیلوگرم وزن بگیرد. سر بزرگ اینجانور به همراه منقار و پنجه تیزش به عنوان اصلیترین سلاح‌های این پرنده به کار می‌رفتند و این شکارچی بزرگی را قادر می‌ساختند تا شکارهای بزرگ را هم به راحتی تصاحب کند.

می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 252

تاریخ انتشار: شنبه 26 اسفند 1391 ساعت: 19:44
نظر

ا

 

این آبزی خطرناک دارای دندانهای بسیار تیزی بود و بر اساس تحقیقات دانشمندان مشخص شده است که این جانور در در سقف دهان خود نیز دارای دندان بوده است. این جانور می توانست تا 20 متر رشد کند و تقریبا تمامی ماهی های موجود در دریا جزء غذاهای این جانور بودند.

با شنیدن نام جانوران عظیم الجثه همه ما به سرعت به یاد دایناسورها می افتیم. اما تمامی جانوران غول پیکر دایناسور نبودند. در دوران ماقبل تاریخ جانوران بزرگ و عظیمی زندگی می کردند که به نوعی اجداد جانور امروزی هستند.

به گزارش باشگاه خبرنگاران، با شنیدن نام جانوران عظیم الجثه همه ما به سرعت به یاد دایناسورها می افتیم. اما تمامی جانوران غول پیکر دایناسور نبودند. در دوران ماقبل تاریخ جانوران بزرگ و عظیمی زندگی می کردند که به نوعی اجداد جانور امروزی هستند. در این مطلب شما را با تعدادی از این موجودات آشنا می کنیم.

Argentavis

این پرنده قدیمی بزرگترین موجود زنده ای بوده است که تاکنون به آسمان بال گشوده است. فاصله بین دو بال این پرنده عظیم الجثه 8.5 متر است. دانشمندان معتقد هستند که این کرکس ها و لاشخورهای امروزی در حقیقت از نژاد این پرنده منقرض شده هستند. البته باید گفت که این جانور یک لاشخور نبوده و خود به شکار می پرداخته است. محل زندگی این پرنده بزرگ آمریکای جنوبی بوده است و در حدود 6 میلیون سال پیش منقرض شده است.

Dunkleosteus

این ماهی زره پوش و عظیم الجثه در دوره زمین شناسی "دوونین" در دریاها زندگی می کرده است و به نوعی از اجداد کوسه ماهی ها به حساب می آید. این جانور می توانست تا 10 متر رشد کند و از آرواره ها و دندان های بسیار قوی و تیزی برخوردار بود. دانشمندان معتقد هستند که نیروی حاصل از گاز گرفتن این ماهی عظیم الجثه می توانست آهن را هم نصف کند. این جانور نسبت به کوسه های امروزی کندتر حرکت می کرد و تنها تهدید موجود در آن زمان برای این ماهی غول آسا هم نوعان خود او بودند که گاهی به شکار کردن یکدیگر روی می آوردند.

Chalicothere

این چهارپای غول پیکر به نوعی جد اسب های امروزی به حساب می آید. اما در صورتی که به تصویر این حیوان دقت کنید متوجه می شوید که قد این حیوان از اسب بلند تر است و این حیوان به جای سم دارای پنجه است. این جانور می توانست از این پنجه های تیز بر علیه هر دشمنی به خوبی استفاده کند. این جانور غول پیکر در قاره های اروپا ، آفریقا و آسیا زندگی می کرده است و بر خلاف ظاهر ترسناک خود کاملا علف خوار بوده است.

عقرب دریایی

این آبزی غول پیکر اگر چه که بسیار به عقربها شبیه بود اما به خانواده " eurypterid " وابسته بود. این موجود بزرگ دریایی چیزی شبیه به عقرب و خرچنگ بود. دم این جانور به شکل نیزه بود که بر اساس نژاد آن یا به شکل باله ای برای شنا بود و یا دارای نیشی زهر آلود بود که از آن برای شکار سایر جانوران استفاده می شد. این موجودات توانایی زندگی در خشکی را نیز داشتند اما ترجیح می دادند که بشتر زمان خود را در آب بگذرانند. این آبزی می توانست تا 3 متر رشد کند.

Mosasaur

این آبزی غول آسا شکارچی قهاری بود که در دوران دایناسورها زندگی میکرد. این جانور آبزی به نوعی جزء اجداد مارمولکهای امروزی به حساب می آید. این آبزی خطرناک دارای دندانهای بسیار تیزی بود و بر اساس تحقیقات دانشمندان مشخص شده است که این جانور در در سقف دهان خود نیز دارای دندان بوده است. این جانور می توانست تا 20 متر رشد کند و تقریبا تمامی ماهی های موجود در دریا جزء غذاهای این جانور بودند.

پرنده وحشت

این شکارچی قهار در آمریکای لاتین و بخش هایی از آمریکای شمالی زندگی می کرد و با اسم علمی " Phorusrhacids " شناخته می شد. این پرنده شکارچی توانی پرواز کردن نداشت ، اما بنا به مستندات به دست آمده توسط دانشمندان این پرنده می توانسته است به سرعت یک چیتا بدود و شکارهای خود را تعقیب کند. این پرنده بزرگ می توانست تا 3 متر قد کشیده و 500 کیلوگرم وزن بگیرد. سر بزرگ این جانور به همراه منقار و پنجه تیزش به عنوان اصلی ترین سلاح های این پرنده به کار می رفتند و این شکارچی بزرگی را قادر می ساختند تا شکارهای بزرگ را هم به راحتی تصاحب کند.


می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 200

تاریخ انتشار: شنبه 26 اسفند 1391 ساعت: 19:43
نظر

ا

 

 

۱۰- کینکاجو | این جانور از هم خانواده راکن ها به حساب میآید و دارای دمی طلایی رنگ است. کینکاجو که خرس عسل نیز نامیده میشود، عمدتا در شاخ و برگ درختان زندگی میکند و غذای اصلی اش نیز میوه ی درختان است. این جانور با توانایی بالا رفتن از شاخه ها و با استفاده از زبان ۱۲ سانتی متری خود، میوه ی درختان را میچیند و شهد گل ها را میمکد.

- – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - -

Electric Eel ده موجود شگفت انگیز جنگل های آمازون

۹- مارماهی الکتریکی | این جانور در رودخانه های کم عمق و تیره زندگی میکند و دارای صدها ولت نیروی الکتریکی است که میتواند یک انسان بالغ را کاملا بی حس کند. این حیوان که دارای دید بسیار ضعیفی است، از حرکت قربانیان پی به وجود آنها میبرد. مرگ منسوب به این حیوان احتمالا به خاطر غرق شدن در زمان فلج شدن است. علی رغم نام این جانور، مارماهی الکتریکی به مارماهی های معمولی شباهتی ندارد و بیشتر به گروه ماهی های الکتریکی چاقو مربوط میشود.

- – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - -

Poison Dart Frog ده موجود شگفت انگیز جنگل های آمازون

۸- قورباغه سمی دارتی | این قورباغه های رنگین پوست، در زمره سمی ترین موجودات کره زمین قرار دارند. درواقع رنگ بلقوه آنها، هشداری برای شکارچیان و دشمنانشان میباشد. این جانور آنقدر زهر آگین است که شکارچیانش صرفا با لمس کردن پوست آن از پای در میآید. دانشمندان به این موجودات قورباغه سمی دارتی میگویند، به این دلیل که سرخپوستان برای سمی کردن دارت های خود از آنها استفاده مینمودند.

- – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - -

Bullet Ant ده موجود شگفت انگیز جنگل های آمازون

۷- مورچه گلوله | این جانور بزرگترین مورچه جهان است و تا اندازه ی انگشت کوچک یک انسان بالغ رشد میکند و دارای نیشی همانند زنبورها میباشد. برخلاف بسیاری از مورچه ها، این جانوران در طول روز بصورت انفرادی حرکت میکنند و به فعالیت روزانه خود میپردازند، با وجود اینکه زندگی اجتماعی دارند و در لانه هایی که معمولا در زیر درختان میسازند زندگی میکنند. منشا نام این جانور نامشخص است. شاید بخاطر اندازه اش باشد و یا بدلیل درد ناشی از نیش این مورچه که همانند درد گلوله است. در برخی از مناطق به این موجودات، مورچه ۲۴ ساعته نیز میگویند. به این خاطر که مدت زمان از بین رفتن درد نیش آن در حدود ۲۴ ساعت است. در گذشته پسران قبایل برای اثبات رسیدن به سن بلوغ، نیش این مورچگان را بدون صدا تحمل میکردند.

- – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - -

Jesus Lizard ده موجود شگفت انگیز جنگل های آمازون

۶- مارمولک عیسی | این نوع مارمولک در هنگام فرار از دست شکارچیان بر روی سطح آب با سرعتی در حدود ۵ مایل در ساعت میدَود. جانور با استفاده وزن خود و همچنین کشش سطحی آب میتواند مدت محدودی بر روی آب حرکت کند اما قوانین فیزیکی و طبیعی، بزودی او را مجبور به شنا کردن خواهد کرد.

- – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - -

Fishing Bat ده موجود شگفت انگیز جنگل های آمازون

۵- خفاش ماهیگیر | نوعی خفاش است که همانند عقاب ها، با پنجه ی خود حشرات و ماهی ها را شکار میکند. این موجود تنها نوع از خفاش هاست که قادر به شکار ماهی است. به این حیوان خفاش بالداگ نیز میگویند، چرا که همانند این نوع سگ دارای پوزه ای برآمده است.

- – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - -

Glass Frog ده موجود شگفت انگیز جنگل های آمازون

۴- قورباغه شیشه ای | پوست این قورباغه کاملا شفاف است به طوری که میتوان اجزای داخلی بدن، از جمله پنپاژ قلبش را مشاهده کرد. شناسایی قورباغه شیشه ای وقتی در کنار گیاهان قرار میگیرد، بسیار دشوار میشود و به او کمک میکند تا از چنگال شکارچیانش مخفی بماند.

- – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - -

Peanut Head Bug ده موجود شگفت انگیز جنگل های آمازون

۳- سر بادام زمینی | این حشره عجیب دارای سری قوز میباشد که آن را شبیه به یک بادام زمینی کرده است. البته هنوز کاربرد دقیق سر این حشره مشخص نشده، اما دانشمندان اعتقاد دارند، بخاطر استتار از دست شکارچیانش میباشد. این حشره به ظاهر بی دفاع از لک های روی بدنش نیز برای فریب شکارچیان بهره میگیرد.

- – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - -

Potoo ده موجود شگفت انگیز جنگل های آمازون

۲- potoo | این موجود در طول روز بر روی شاخه و برگ خشک به استراحت مشغول میشود و خود را بصورت محیط اطرافش در میآورد. در عوض در شب به فعالیت و شکار مشغول میشود و از حشرات در حال پرواز تغذیه میکند. در واقع potoo نوعی جانور شبگرد است. جالب اینجاست که جوجه های این جانور نیز بصورت بی حرکت در وضعیت خود میمانند و خود را شبیه به قارچ میکنند.

- – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - -

Candiru Fish ده موجود شگفت انگیز جنگل های آمازون

۱- ماهی کاندیرو | این موجود زشت که به ماهی خلال دندان نیز شهرت دارد، به صورت انگل در موجودات دیگر زندگی میکند. جالب است بدانید که خلاص شدن از دست این جانور تنها با عمل جراحی امکان پذیر است.


می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 266

تاریخ انتشار: شنبه 26 اسفند 1391 ساعت: 19:39
نظر

ا

  

 
چرا خفّاش يك پرنده نيست؟

 

چرا خفّاش يك پرنده نيست؟
خفّاش مانند پرندگان ديگر تخم نمی‌گذارد؛ بلكه مثل پستانداران بچّه به دنيا می‌آورد و به آن‌ها شير می‌دهد. دليل ديگر اين است كه به جای پر، بدنی پوشيده از مو دارد. داشتن مو از ويژگی‌‌های پستانداران است. خفّاش مثل پرندگان بال نمی‌زند؛ يعنی بال‌های خود را بالا و پايين نمی‌برد؛ بلكه بال‌های خود را به جلو و عقب می‌راند؛ طوری كه گويی در هوا شنا می‌كند.

خفّاش‌ها كور نيستند!
مردم تصوّر می‌كنند كه خفّاش‌ها جايی را نمی‌بينند، امّا آن‌ها كور نيستند. آن‌ها فقط همه‌چيز را به صورت سياه و سفيد می‌بينند. البتّه آن‌ها برای شكار یا پيدا كردن راهشان احتياجی به بينايی ندارند. خفّاش به هنگام حركت، صداهايی از دهان خود بيرون می‌فرستد. اين صداها اگر به مانع برخورد كند، به طرف جانور برمی‌گردد. با برگشت صدا، خفّاش نوع مانع و مقدار فاصله‌ی خود را از آن می‌فهمد و در صورت نياز راهش را عوض می‌كند. انسان‌ها با استفاده از همین ويژگی خفّاش‌ها، موفّق به ساخت رادار شدند.
از 5/1 گرم تا 1 كيلوگرم
خفّاش‌ها انواع و اندازه‌های گوناگونی دارند. تا به حال نزديك به هزار گونه خفّاش شناخته شده است. در بين اين خفّاش‌ها، خفّاشی وجود دارد كه وزن آن به اندازه‌ی يك حبّه قند، يعنی 5/1 تا 2 گرم است. خفّاشی نيز به اسم «روباه پرنده» وجود دارد كه وزن آن به 1 كيلوگرم می‌رسد و فاصله‌ی بين نُك‌های دو بال آن 2 متر است.
رشد دانش آموز زندگی گروهی
خفّاش‌ها اغلب به صورت گروهی زندگی می‌كنند. آن‌ها را در محل‌های تاريك مثل غار، معدن، شكاف صخره‌ها، سوراخ درختان، زير سقف ساختمان‌ها، چاه‌ها و قنات‌ها و در برگ‌های به هم پيچيده‌ی درختان می‌توان پيدا كرد.
خفّاش‌ها معمولاً هر بار يك بچّه به دنيا می‌آورند.
خوراك خفّاش‌ها
خفّاش‌ها غذاهای مختلفی می‌خورند. برخی از خفّاش‌ها میوه خوارند؛ برخی ديگر حشره می‌خورند و بعضی هم از خون حيوانات ديگر تغذيه می‌كنند. از خفّاش‌هايی كه در ايران زندگی می‌كنند، يك گونه میوه‌خوار است و بقيّه حشره‌خوارند.
حشره‌كش‌های طبيعی
يك گروه از خفّاش‌های «دُم‌آزاد» برزيلی در يك شب می‌توانند 225 كيلوگرم حشره بخورند! اين خفّاش‌ها كمك زيادی به نابودی حشره‌های زيان‌بخش می‌كنند. نوعی خفّاش قهوه‌ای، می‌تواند در عرض يك ساعت، شما را از شرّ 600 پشه خلاص كند! يك گروه 150تايی از خفّاش‌های قهوه‌ای، می‌توانند در طول سه ماه تابستان، 18 میليون کرم ريشه‌خوار را بخورند. با اين كار كشاورزان مجبور نيستند برای از بين بردن اين كرم‌ها از سم استفاده كنند كه برای محيط‌‌زيست ضرر زيادی دارد.
دشمنان خفّاش
مارها و پرندگان شكاری دشمنان طبيعی خفّاش هستند. انسان هم يكی از بزرگ‌ترين دشمنان خفّاش‌هاست. گرفتن و لمس كردن بدن ظريف آن‌ها و بر هم زدن آرامششان به هنگام استراحت، آسيب زيادی به آن‌ها می‌زند كه حتّی می‌تواند به مرگ آن‌ها منجر شود.
رشد دانش آموز خفّاش‌های ايرانی
از 975 نوع خفّاش موجود در دنيا، 38 نوع آن در ايران ديده شده است؛ مانند: خفّاش جنگلی، خفّاش برفكی، خفّاش گوش‌بلند، خفّاش بال سفيد و...
بچّه‌ی خفّاش‌های حشره‌خوار، هنگام تولّد دندان‌های شيری دارند كه كمك می‌كند به بدن مادرشان بچسبند و هنگام پرواز با مادر بروند.

 

بلند قدترین جانور
زرّافه، بُلندقدترین حیوان دنیا است؛ حتّی بلندتر از فیل آفریقایـی. قدّ یك زرّافه‌ی نر، به بیش از 5/5 متر می‌رسد؛ یعنی 5/1 متر بیش‌تر از قدّ یك فیلِ آفریقایـی. قدِ بلند زرّافه به خاطر پاهای بلند و گردن دراز و 2 متری او است. در عوض، وزنِ یك زرّافه‌ی بالغ نزدیك به 1200 كیلوگرم است؛ در حالی كه وزنِ یك فیل نر آفریقایـی، پنج برابرِ آن است.
محلّ زندگی
زرّافه در دشت‌های جنوب آفریقا زندگی می‌كند. نقش و نگار بدن جانور به او كمك می‌كند تا در لابه‌لای درخت‌ها و درختچه‌ها پنهان شود و از دید حیوانات درنده مانند شیر در امان بماند.
 
شاخ - زرافه   شاخ‌های كوچك
در دو طرف سر زرّافه دو برآمدگی شبیه به شاخ وجود دارد كه روی آن‌ها، از مو و پوست پوشیده شده است. بعضی از زرّافه‌ها هم یك یا دو برآمدگی شاخ مانند بر روی پیشانی خود دارند.
در هوای توفانی
وقتی هوا توفانی می‌شود، زرّافه می‌تواند سوراخ‌های بینی خود را ببندد و مانع از ورودِ گرد و غبار به درونِ آن‌ها شود.
حسّ قوی
قدرتِ شنوایـی و بینایـی زرّافه خیلی زیاد است. اگر یك حیوان وحشی به او نزدیك شود، خیلی زود می‌فهمد.
مهره‌های گردن
تعداد استخوان‌های گردنِ زرّافه، هفت عدد است؛ یعنی با تعداد استخوان‌های گردن در انسان و سایر پستانداران برابر است. در پشت گردنِ زرّافه موهای كوتاهی می‌رویند كه به آن‌ها یال می‌گویند. این موها تا شانه‌ها می‌رسند.
 
زرّافه‌ی كوچولو
زرّافه‌ی ماده، حدود 15 ماه بچّه‌اش را در شكم خود حمل می‌كند. بچّه‌ زرّافه در هنگام تولّد 68 كیلوگرم وزن و 2 متر قد دارد. بچّه‌ی زرّافه مدّت 10 ماه از شیر مادر تغذیه می‌كند؛ امّا از یك ماهگی می‌تواند كمی علف هم بخورد.
 
عمر زرّافه
عمر زرّافه حدود 28 سال است.
 
سرعت زرّافه
یك زرّافه می‌تواند با سرعت 65 كیلومتر در ساعت بدود.
 
خواب
زرّافه معمولاً در حالت ایستاده می‌خوابد؛ امّا وقتی روی زمین دراز می‌كشد، گردن خود را راست نگه می‌دارد و به كُنده‌ی یك درخت یا به رانِ خود تكیه می‌دهد.
 
زندگی گروهی
زرّافه‌ها به‌طور گروهی زندگی می‌كنند و معمولاً محّلِ زندگی خود را كه منطقه‌ای به مساحت 75 كیلومترمربّع است، تغییر نمی‌دهند. شیر، تنها دشمن واقعی زرّافه است. این حیوان در كمین می‌نشیند و ناگهان از پشتِ سر حمله می‌كند. البتّه، زرّافه هم برای دفاع از خود، از پاهایش كمك می‌گیرد. ضربه‌ی لگد یك زرّافه می‌تواند شیر را از پا درآورد.
 
    آب خوردن یك زرّافه
این حیوان وقتی می‌خواهد آب بخورد، پاهای جلویـی خود را از هم باز می‌كند و سپس گردنِ درازش را پایین می‌آورد تا به آب برسد.
 
تغذیه
زرّافه با استفاده از لبِ بالایـی پهن و زبان درازش كه طول آن به 50 سانتی‌متر (نیم متر) می‌رسد، از میوه‌ها، برگ‌ها و شاخه‌های ظریف بالای درختان تغذیه می‌كند. زرّافه‌ها مانند گاو نُشخوار می‌كنند؛ یعنی غذایـی را كه می‌خورند و وارد معده‌شان می‌شود، دوباره به دهان برمی‌گردانند تا بجوند.
 

بزرگ‌ترین قلب
قلب زرّافه در بین حیوانات تقریباً از همه بزرگ‌تر است. می‌دانید چرا؟ برای این‌كه قلب این حیوان باید آن‌قدر قوی باشد كه بتواند خون را از گردن 2 متری آن به مغز بفرستد.

 جغدها
شكل ظاهری جغد طوری است كه هركسی به‌راحتی می‌تواند آن را بشناسد. این جانور سری بزرگ و پهن دارد و انبوهی از پر به شكل یك نعلبكی، دور چشم‌هایش را می‌پوشاند. چشم‌های جغد بزرگ هستند و مثل انسان، درست در قسمت جلوی صورتش قرار گرفته‌اند؛ در حالی كه چشم‌های پرندگان دیگر در دو طرف سرشان قرار دارد. البتّه جغد نمی‌تواند مانند انسان‌ها، چشم‌هایش را حركت دهد و به اطراف خود نگاه كند. این جانور برای دیدن اطراف، باید سرش را بچرخاند.

تیز پرواز
جغدها بسیار تیز پروازند. آن‌ها برخلاف ظاهر آرامشان، هنگام شكار، با سرعت زیادی به سمت صیدشان شیرجه می‌روند و در یك چشم به هم زدن، آن را به چنگ می‌آورند. چنگال‌های تیز جغد، در گرفتن شكار، كمك زیادی به او می‌كنند. منقار نیرومند و قلّاب مانندش هم او را در خوردن شكار یاری می‌دهد.
چشم‌های قوی
جغدها قدرت بینایـی زیادی دارند. این قدرت باعث می‌شود كه آن‌ها حتّی در تاریكی شب بتوانند شكار خود را ببیند. برخی از جغدها هم از قدرت شنوایـی بسیار بالایـی برخوردارند و در نتیجه، شكار خود را از طریق شنیدن صدای آن، ردیابی می‌كنند.
 
جغدهای بزرگ، جغدهای كوچك
دانشمندان تاكنون 145 گونه‌ جغد شناسایـی كرده‌اند. كوچك‌ترین گونه، فقط 15 سانتی‌متر طول دارد؛ امّا طول بدن بزرگ‌ترین گونه به 76 سانتی‌متر می‌رسد.
رشد دانش آموز

غذای جغدها
نوع تغذیه‌ی جُغدها به محلِّ زندگی و اندازه‌ی آن‌ها بستگی دارد. بعضی از جغدها، جانورانی مثل موش و موش صحرایـی می‌خورند. جغدهای بزرگ‌تر، خرگوش، سنجاب و سمور را هم شكار می‌كنند. برخی از آن‌ها از حشرات و پرندگان كوچك تغذیه می‌كنند. برخی هم با ماهی‌گیری شكم خود را پر می‌كنند. این دسته از جغدها توی آب‌های كم‌عمق شیرجه می‌زنند و با چنگال‌های تیزشان، ماهی‌ها را به دام می‌اندازند

آداب غذاخوردن!
جغد معمولاً شكار خودش را به كمك منقار نیرومندش تكّه‌تكّه می‌كند و می‌خورد. اگر شكار كوچك باشد، آن را درسته قورت می‌دهد و سپس استخوان‌ها، پَرها و فَلْس‌های طُعمه را كه قابل هضم نيستند، با حالتی شبیه به سرفه بیرون می‌اندازد.
جغدها، دوستان كشاورزها
جوندگانی مانند موش‌، خرگوش‌ و موش‌های صحرایـی به محصولات كشاورزی آسیب زیادی می‌رساند. جغدها با شكار این دسته از جانوران، به كشاورزان كمك بزرگی می‌كنند. جغدها هرگز به مرغ‌ها و جوجه‌ها آسیبی نمی‌رسانند؛ زیرا آن‌ها زمانی شكار را شروع می‌كنند كه هوا تاریك است و در این هنگام، جوجه‌ها و مرغ‌ها در لانه‌هایشان خوابیده‌اند.
انتخاب لانه
جغدها لانه نمی‌سازند. آن‌ها جایـی را به عنوان لانه انتخاب و در همان‌جا زندگی می‌كنند. سوراخ‌های موجود در تنه‌ی درختان، غارها، انبارهای قدیمی و خراب و لانه‌های زیرزمینی، از جاهایـی است كه این پرندگان برای زندگی برمی‌گزینند. جغدهای ماده بین 3 تا 4 تخم می‌گذارند. نوزاد جغد 2 تا 3 ماه باید در لانه بماند تا به‌قدر كافی بزرگ شود.

انواع جغد

رشد دانش آموز

جغد انبار:

جغد انبار همان‌طور كه نامش پیداست، معمولاً در انبارهای كهنه و قدیمی زندگی می‌كند. طول بدن آن حدود 46 سانتی‌متر و صورت آن شبیه قلب است.

رشد دانش آموز

جغد شاخ‌دار:

چیزی كه بالای سر این پرنده می‌بینید، شاخ نیست؛ پرهای بلندی است كه در دو طرف سرش روییده‌اند و شبیه به شاخ هستند. طول بدن این جغد به 60 سانتی‌متر می‌رسد و در جنگل‌ها و میان صخره‌ها می‌توان آن را دید.

رشد دانش آموز

جغد برفی:

 این جغد در مناطق قطبی زندگی می‌كند و بدنش از پرهای سفید پوشیده است. طول بدنش به 50 سانتی‌متر می‌رسد.

مرغ حق:

یكی از كوچك‌ترین انواع جغد، مرغِ حق است. این پرنده روی شاخه‌های درختان زندگی می‌كند. مرغ حق معمولاً تمام شب را بی‌حركت و ساكت روی شاخه‌ها می‌نشیند و هر از گاهی با صدایـی لرزان، سكوت شب را می‌شكند. صدای این پرنده طوری است كه بعضی از مردم فكر می‌كنند «حق، حق» می‌گوید. به همین دلیل اسم آن را «مرغ حق» گذاشته‌اند.

جُغد حَفّار:

جُغد حفّار پاهایـی بلند دارد و در روشنایـی روز هم از قدرت بینایـی زیادی برخوردار است. این جغد به دلیل زندگی در سوراخ‌های زیرزمین، جغد حفّار نامیده می‌شود.

 

از اسب ها چه می دانید؟

حیوانات سم دار امروز،تمام وزنشان را روی انگشت وسطی پایشان تحمل می کنند، که البته این وضعیت همیشه اینگونه نبوده است.بررسی تکامل اسب ها چگونگی تبدیل آنها از موجودات پنج انگشتی به تک سمی را به خوبی نشان می دهد.

از اسب ها چه می دانید؟
اسب های اولیه حدود 30 سانتی متر قد داشتند و می توانستند به سرعت بدوند.چهار انگشت در پاهای عقبی و سه انگشت در پاهای جلویی این اسبها وجود داشت و هر انگشت دارای یک سم کوچک بود

.در طول زمان،هر قدر که اسب ها بزرگتر شدند ، تعداد انگشت ها کاهش یافت تا اینکه حدود 23 ملیون سال قبل،"مری چیپوس"- جنسی از اسب دوره "میوسن"- پیدا شد.این اسب اگرچه چندین انگشت داشت،اما تمام وزن خود را روی انگشت بزرگتر مرکزی،که یک سم داشت،تحمل می کرد.قد مری چیپوس از زمین تا شانه هایش یک متر و شبیه اسب های کوچک امروزی- پونی- بود.

از اسب ها چه می دانید؟

برخلاف بسیاری از حیوانات دیگر، امروزه تکامل اسب با جزئیات کامل از فسیل های متعددی مشخص شده است.

 

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و ششم آذر 1386ساعت 9:42 بعد از ظهر  توسط جوادحیدرنژاد  |  آرشيو نظرات

ا

 داندنهاي تمساح در همه سنين عمر دوباره در ميايد. 
- جانوري موسوم به «راکون» قبل از صرف غذا، حتما بايد ابتدا غذاي خود را با آب بشويد. 
- يک زنبور ناگزير است دو ميليون دفعه روي گلها بنشيند تا بتواند يک ليوان عسل توليد کند. 
- مار ناشنوا ست و محيط اطراف خود را با ارتعاشاتي که از زمين دريافت ميکند احساس ميکند. 
- زالو در يک دفعه ۲ تا ۳ سانتيمتر مکعب خون مي مکد و بعد از آن يک سال تمام چيزي نميخورد. 
- کنه که حشره اي ريز است، ميتواند يک سال تمام بدون غذا زنده بماند. 
- شاخ گرگدن گر چه شبيه استخوان است اما در واقع توده اي از موهايي است که محکم در هم تنيده شده است. 
- زمانيکه گورخرها گله ايي در کنار هم مي ايستند با خطهايي که به بدن دارند در همديگر ادغام ميشوند و اين باعث ميشود که حيوانات درنده نميتوانند جهت شکار آنها تمرکز حواس کنند. 
- طول بدن تمساح به ۵ متر و وزن آنها بيش از پانصد و بيست کيلوگرم هم مي رسد تمساح ها براحتي در آب شنا ميکنند و با بستن پرده گوش و بيني خود ميتوانند بيش از يکساعت نفس خود را در سينه حبس کنند و زير آب بمانند. 
- اسب هاي آبي ميتوانند مسافت کوتاهي را با سرعتي برابر ۳۰ کليومتر در ساعت بدوند با اين تصور که اسب هاي آبي وزني در حدود سه تن دارند. 
- بعضي از جانوران براينکه بتوانند بخوابند علاوه بر چشم، گوشهاي خود را نيز مي بندند تا صدا کمتر مزاحم خواب آنان بشود. 
- يک فيل قادر است پنج تن بار را به آساني به پشتش حمل کند. 
- فقط پشه ماده نيش ميزند و از پروتئين خون ميکده شده جهت تخم گذاري استفاد ميکند. 
- بزرگترين نهنگ جهان به نام نهنگ آبي رنگ که ۳۳ متر طول و ۱۸۰ تن وزن دارد، چند سال پيش در آبهاي خليج فارس مشاهده شده است. 
- خرچنگهاي ماده پس از جفتگيري، زوج خود را ميکشند و ميخورند. 
- دوران بارداري در فيل ۲۱ ماه است. 
- يک نژاد خاصي از خفاشها به نام هومل، کوچکترين پستاندار روي زمين هستند اين نوع خفاش وزنش بيشتر از ۲ گرم نيست. 
- تند روترين جانور روي زمين چيتا يا همان يوزپلنگ است که در دشتهاي افريقا يا جنوب آسيا از جمله ايران زندگي ميکند. گفته ميشود که اين جانور قادر است بيش از پانصد متر را طي پانزده ثانيه بپيمايد د به عبارت ديگر، سرعت او در حدود ۱۲۰ کليومتر در ساعت است. 
- فيلها قدرت بينايي ضعيفي دارند، به طوري که شبها بچه خود را با کفتار اشتباه ميگيرند. 
- چشمان موش کور به کوچکي انتهاي سوزن ته گرد است و فقط تاريک و روشن را نشان ميدهد. 
- فقط قورباغه هاي نر قور قور ميکنند. 
- در آفريقاي جنوبي، اسب آبي در مقايسه با ديگر حيوانات، باعث بشترين تلافات جاني در بين انسانها ميشود. 
- تمساح نمي تواند زبانش را بيرون بياورد. 
- وزن مغر فيل ۱۰۰۰/۱ وزن اوست. 
- زرافه ميتواند با سرعت ۵۷ کيلومتر در ساعت بدود. 
- يک سوسک، بدون سر ميتواند ۹ روز زنده بماند قبل از اينکه از گرسنگي بميرد. 
- فيل تنهاحيواني است که نمي تواند بپرد. 
- چشم شترمرغ بزرگتر از مغزش است. 
- قوه چشايي پروانه ها در پاهاي آنان تعبيه شده است.


می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 250

تاریخ انتشار: شنبه 26 اسفند 1391 ساعت: 15:12
نظر

ا

 

اتی در باره ی جانوران

برخی از دانشمندان دلیل انقراض گونه های عظیم الجثه پستاندار آمریکای شمالی را ورود انسان به دنیای طبیعت می دانند . آنها می گویند ماموتهای بزرگ حدود ۱۰ هزار سال پیش از بین رفته اند و ممکن است دلیل این مسأله کشته شدن تعداد کثیری از آنها توسط انسانهای نخستین باشد . پژوهشگران تحقیقات همه جانبه ای را آغاز کردند .


انقراض نسل ماموت ها :

برخی از دانشمندان دلیل انقراض گونه های عظیم الجثه پستاندار آمریکای شمالی را ورود انسان به دنیای طبیعت می دانند . آنها می گویند ماموتهای بزرگ حدود ۱۰ هزار سال پیش از بین رفته اند و ممکن است دلیل این مسأله کشته شدن تعداد کثیری از آنها توسط انسانهای نخستین باشد . پژوهشگران تحقیقات همه جانبه ای را آغاز کردند .

نتیجه تحقیقات از این قرار است : جثه ماموت های عظیم آمریکای شمالی از حدود ۱۲۵۰۰ سال پیش به تدریج کوچک شد . و دلیل این مساًله تغییرات اقلیمی است نه حضور انسان . این مساًله با کمک استخوانهای به دست آمده از ماموتهای قدیمی کاملا"قابل رویت است . پژوهشگران می گویند : انسانها سالها پس از کوچک شدن جثه ماموتها یا به عبارتی منقرض شدن نسل ماموت های عظیم الجثه وارد دنیای طبیعت شوند . و این تغییرات جوی است که , عامل اصلی انقراض آنها به حساب می آید.

پستانداران

اولین پستانداران حدود ۲۱۰ میلیون سال پیش ظاهر گشتند آنها حشره خوارانی بودند که از نظر جثه از یک موش بزرگتر نبودند طی ۱۴۵ میلیون سال بعد پستانداران به همان کوچکی باقی ماندند و زیر سلطه دایناسورها قرار داشتند اما وقتیکه در ۶۵ میلیون سال پیش دایناسورها از بین رفتند پستانداران در اندازه و شکل های مختلف تکامل یافتند و شروع به تسلط بر زندگی روی زمین نمودند.

از انواع پستانداران ما قبل تاریخ می توان به گلیپتودانت ها و مگاتریوم ها اشاره کرد.

بیش از ۴۰۰۰ گونه از پستانداران که از خفاشها تا فیلها و از موشها تا نهنگهای آبی رنگ تنوع دارند٬ در عالم وجود دارد. بیشتر پستانداران خونگرم بوده و روی سطح بدنشان را مو پوشانده است. آنها بچه هایشان را با شیر٬ که توسط غدد شیری تولید می شود تغذیه می کنند.

پستاندارن به سه گروه تقسیم می شوند:

پستاندارانی که تخم می گذارند٬ کیسه داران ٬ وبزرگترین گروه پستانداران جفت دار٬ که شامل انسان هم می شود.

اکثر پستاندارن بچه هایی به دنیا می آورند که در رحم مادر (ماده) رشد می کنند. این پستانداران بچه زا٬ بچه خود را در داخل رحم بوسیله غذا و اکسیژن و تغذیه تامین می کنند. پستاندارانی مثل موشها٬ اسبهای آبی و سمورها راکه بچه هایشان را به این طریق به دنیا می آورند پستانداران جفت دار می نامند. زمان بارداری از ۲۰ روز برای موش تا ۲۰ برای فیل متغیر است.

بر خلاف حیوانات دیگر پستانداران یک دسته دندان ترکیبی دارند. آنها در قسمت جلوی دهانشان دندانهای ثنایا و سگ مانند دارند٬ که برای گرفتن غذا و تکه تکه کردن آن بکار٬ می برند. بعد با استفاده از دندانهای آسیاب غذا را جویده و خورد کرده وسپس آن را قورت دهند. هر گروه از پستانداران دارای دندانهای با شکل خاص خود و اندازه مخصوص به خود می باشند که این شکل و اندازه بستگی به نوع غذایی دارد که حیوان می خورد.

بیش از ۴/۱ پستانداران به حشرات به عنوان غذای اصلی یا تنها غذای خود وابسته هستند بعضی از آنها متعلق به گروهی به نام حشره خوارها می باشند که شامل موش پوزه دراز، موش کور و جوجه تیغی، است دیگر حشره خواران شامل پرنده مورچه خوار، موش شبگرد درختی و بیشتر خفاشها می شوند یک حشره بزرگ مثل مورچه خوار بزرگ آمریکای جنوبی می تواند بیش از ۳۰۰۰۰ حشره را در روز بخورد.

بیش از ۱۰۰۰ گونه حشره خوار پستاندار در سراسر جهان به استثناء قطب جنوب یافت می شوند ۲ گونه از اینها گورکن و جوجه تیغی در اینجانمایش داده شده اند پستاندار تنبل آمریکای جنوبی نیز که از بستگان این دو گروه است در اینجا نشان داده شده است.

پستانداران دریایی:

۳گروه از پستانداران دریایی وجود دارد دو گروه از آنها شامل والها٬ دلفینها و گاو ماهی ها هستند که همه عمر خود را در آّب می گذرانند و گروه سوم خوکهای آبی شیرهای آبی و گراز ماهی ها هستند که روی زمین تولیدمثل می کنند پستانداران دریایی با بدن کشیده پاهایی به شکل باله و لایه ای ضخیم از چربی که بدنشان را مانند عایقی فرا گرفته کاملا" با زندگی زیر آب سازگار هستند و می توانند زمانی طولانی را زیر آب بمانند.

بعضی از پستانداران دریایی شیرجه زنندگان بسیار عالی به عمق دریا هستند خوک آبی جنوبی قادر است تا عمق ۱۲۰۰ متر (۴۰۰۰ پایی) در آب فرو رود و می تواند تا دو ساعت در زیر آب باقی بماند.

اسامی بعضی گونه های پستاندار:

ـ اکیدنه

ـ بوفالو

ـ بز کوهی

ـ بز موش بیابانی

ـ پلاتی پوس

ـ پیکا

ـ جوجه تیغی

ـ خفاش

ـ خرگوش صحرایی

ـ خرگوش گوش دراز

ـ خوک برزیلی

ـ دایناسورها

ـ زرافه

ـ سگ سانان

ـ سنجاب

ـ شتر

ـ صاریغ

ـ عنتر

ـ غزال تامسون

ـ کانگرو

ـ کپی بارا

ـ کرگدن

ـ کوالا

ـگاو قطبی

ـ گراز

ـ گربه سانان

ـ گور کن

ـ گوزن

ـ مورچه خوار

ـ موش صحرایی

ـ موش کور

ـمیمون

ـ میمون تنبل سه چنگالی

ـ ومبات

تفاوت لهجه در قور باغه ها

محققان در خلال تلاشهایی که برای باز گرداندن نسل یک نوع قورباغه منقرض شده به زمینهای مرطوب جنوب انگلستان انجام دادند ؛ متوجه تفاوت صدای قورباغه های مشابه در نقاط مختلف شوند . جانورشناسان عقیده دارند تفاوت صدای این دوزیستان در طول آخرین عصر یخی به وجود آمده است .

در آن زمان قورباغه ها به مناطق گرمتر در جنوب قاره اروپا مهاجرت کردند و دسته های مختلفی از آنها در نواحی متفاوتی از این قاره ساکن شدند . بخشی از تفاوت لهجه این جانداران به علت سکونت آنها در نقاط مختلف برای مدت طولانی است . تفاوت لهجه قور قور کردن قور باغه در نواحی مختلف اروپا سبب می شود .قورباغه هایی که به یک ناحیه تعلق دارند، نتوانند در نقاط دیگر به جفت یابی بپردازند و به همین دلیل در برقراری ارتباط با یکدیگر دچار مشکل می شوند .


می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 254

تاریخ انتشار: شنبه 26 اسفند 1391 ساعت: 15:11
نظر

ا

 در آمریکای جنوبی، بزرگترین عضو خانواده گربه هاست. 

 

سینه ای پهن و عضلانی و اندامی پر قدرت دارد. رنگ این حیوان از زرد روشن تا قهوه ای مایل به قرمز متغیر است و بر بدنش لکه های سیاهی دیده می شود که علامت مشخصه اوست.

 

هر چند به وقار و چالاکی پلنگ نیست اما غالباً از درختان بالا می رود و در کمین شکار دراز می کشد. شناگر ماهری نیز هست. این حیوان هم مانند شیر می تواند با سرعت زیاد بدود و برای عملیات شکار موفق، باید به اندازه کافی به آن نزدیک شود. پکاری ها و کاپی باراها، شکار عمده این حیوان هستند و نیز گوسفند کوهی، گوزن، سمور های آبی،جوندگان،پرندگان زمینی،لاک پشت ها، سوسمار آبی وماهی نیز صید می کند.

 

غالباً جانوری منزوی است و نر و ماده تنها چند هفته آن هم هنگام زاد و ولد کنار هم هستند. پس از دوره ای 93 تا 105 روزه، یک تا چهار نوزاد در لانه ای امن میان گیاهان، بین صخره ها یا در سوراخی کنار رودخانه به دنیا می آیند.حیوان ماده برای محافظت از نوزادان در برابر غریبه ها و حتی جفتش رفتاری تهاجمی از خود نشان می دهد.

 

 
شنبه 5 شهريور 1390
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
 :: 9:42 ::  نويسنده : DANIEL
 

پلنگ سیاه Melanistic leopard

جاگوار سیاه Melanistic Jaguar

تفاوت پوست پلنگ و یوز پلنگ و جگوار رو در اینجا ببینید

اینجا کلیک کنید

 
شنبه 5 شهريور 1390
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
 :: 9:16 ::  نويسنده : DANIEL
 

Panthera onca:نام علمی 

نام عمومی: Jaguar (
جاگوار ) 

خانواده: Felidae

زیستگاه اصلی : آمریکای مرکزی و جنوبی


وضعیت بدنی: یکی از چهار گربه بزرگ دنیا در جنس پَنترا Panthera است. از نظر بزرگی جثه بعد ازببر و شیر ، رتبه سوم را به خود اختصاص داده است وپلنگ در مرتبه چهارم ، بعد از جاگوار قرار می گیرد. این گربه خالدار از نظر فیزیکی ، شباهت زیادی به پلنگ دارد اما همانطور که گفته شد از پلنگ بزرگ تر و از نظر نوع رفتار و محل زندگی به ببر نزدیک تر است. زمینه خز جاگوار ، گندمی مایل به زرد است اما گاهی به رنگ های قهوه ای مایل به قرمز یا سیاه هم دیده می شود. روی خزش با حلقه هایی مشکی پوشیده شده که داخل آنها یک یا چند خال کوچک وجود دارد. گاهی می توان تنوع اندازه در جاگوارها را به وضوح مشاهده کرد. این تنوع به نوع محل زندگی آنها برمی گردد. برای مثال جاگواری که در مکزیک زندگی می کند حد متوسط وزنش حدود 30 تا 50 کیلوگرم و جاگواری که در محدوده برزیل سکنی گزیده ، متوسط وزنش حدود 100 کیلوگرم است. جاگواری که در جنگل زندگی می کند نسبت به جاگواری که در دشت ها و زمین های باز زندگی می کند ، به مراتب پوستی تیره تر و جثه ای کوچکتر دارد . جثه جاگوار ماده در کل، بین 10 تا 20 درصد از جنس نر کوچکتر است. پاهای کوتاه و کلفت جاگوار به او این امکان را می دهند که به راحتی قادر به صعود کردن ، خزیدن و شناکردن باشد. سر قوی و آرواره های قدرتمندی دارد. درواقع جاگوار در بین گربه سانان، قوی ترین گاز را می تواند بگیرد و در بین پستانداران از نظر قدرت حائز رتبه دوم است. بخاطر همین قدرت است که می تواند به راحتی لاک سخت لاک پشت را سوراخ کند و باز هم بخاطر همین قدرت زیاد است که می تواند به راحتی یک گاو نر 360 کیلوگرمی را تا 8 متر با کمک آرواره هایش روی زمین بکشد و استخوان های سنگینش را خرد کند. آخر اینکه یک گونه کمیاب از جگوار هم هست که با نام جگوار سیاه melanistic jaguar شناخته می شود. اگر از نزدیک به خز این جانور نگاه کنید ، خال های بدنش مشخص هستند. جاگوار سیاه در بین عوام به یوز پلنگ سیاه black panther شهرت دارد.

وزن: 124 تا 211 پوند / 56 تا 96 کیلوگرم ( لازم به ذکر است که نرهای درشت جثه حتی تا 350 پوند / 159 کیلوگرم هم وزن پیدا می کنند و آنها که جثه ای کوچک دارند حدودا" به 80 پوند / 36 کیلوگرم خواهند رسید )

ارتفاع: بلندی قامتشان از زمین تا شانه ها به 27 تا 30 اینچ / 67 تا 76 سانتیمتر خواهد رسید.

وضعیت زندگی: با اینکه جنگل های بارانی را برای زندگی ترجیح می دهد اما می توان او را در جنگل های مختلف و زمین های مسطح نیز یافت. برخلاف اکثر گربه سانان، جاگوار هم مثل ببر به شنا کردن علاقه زیادی دارد.

شکار و تغذیه: شکارچی شب است . جاگوار فک قوی ای دارد و گازش از قوی ترین گازها در بین گربه سانان است. به همین دلیل به راحتی می تواند لاک خزندگان  زره پوش را سوراخ کند. روش مخصوصش در شکار ، منحصر به فرد است. جاگوار دقیقا" سوراخی روی جمجمه و بین دو گوش قربانی اش ایجاد می کند و به این وسیله زخمی کاری بر مغز طعمه اش باقی می گذارد. او علاقه زیادی به شکار های درشت جثه دارد و قادر است  حیواناتی را که حتی بالای 300 کیلوگرم وزن دارند شکار کند. برای مثال آهوان ، روباه ها ، سگ ها ، لاک پشت ها و حتی گاهی مارهای اناکوندا یا کیمن هاشکار این جانور می شوند.

تولید مثل: جاگوار ماده در دو سالگی به بلوغ جنسی می رسد و این در حالیست که جنس نر در سه یا چهار سالگی به این میزان از رشد خواهد رسید. نر و ماده بعد از جفت گیری از هم جدا می شوند و از آن پس جاگوار ماده است که باید نقش پدر و مادر ، هر دو را برای فرزندانش ایفا کند. دوران بارداری بین 93 تا 105 روز به طول می انجامد و در نهایت بیشتر از 4 بچه متولد خواهند شد هر چند که غالبا" فقط دو توله بدنیا می آیند. ماده به هیچ نری اجازه حضور در کنار خود و بچه ها را نمی دهد . مشابه این رفتار در ببرها هم دیده می شود. بچه ها در بدو تولد نابینا هستند اما بعد از دو هفته توانایی دیدن پیدا می کنند. توله ها تا شش ماه در لانه می مانند و سپس آماده خروج و همراهی مادر برای شکار می شوند. بین یک تا دو سال با مادر می مانند و سپس در جستجوی قلمرویی برای خود ، مادر را ترک می کنند.

طول عمر: در وحش بین 12 تا 15 سال و در اسارت تا بالای 23 سال عمر می کند. در واقع در بین گربه سانان از طول عمر بالایی برخوردار است.

 

 
پنج شنبه 3 شهريور 1390
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
 :: 12:49 ::  نويسنده : DANIEL
 

این پلنگ سیاه رنگ momma Lolo نام دارد و به همراه توله اش در باغ وحشی ملی شهر امان در اردن نگهداری می شود . زیستگاه اصلی این گربه وحشی زیبا در ایالات متحده است و از گونه های در حال انقراض می باشد . تنها تعداد معدودی از آنها در تگزاس و ( تعداد کمی در مکزیک ) باقی مانده اند. این حیوان به دست کشاورزان برای حمایت از ماکیان و حیوانات کوچک توسط شکارچیان، کشته می شدند و یا آن را برای فروش به عنوان یک حیوان دست آموز به دام می انداختند.

بازم از بین بردن یک گونه جانوری

همون طور که دیدید بچه پلنگ یه پلنگ معمولیه و این به این معنیه که پلنگ سیاه تفاوت چندانی با پلنگ معمولی ندارد و می توبه با پلنگ معمولی جفت گیری کند

 
پنج شنبه 3 شهريور 1390
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
 :: 11:24 ::  نويسنده : DANIEL
 

پلنگ افریقایی (African leopard ( P. pardus pardus ) که در مناطق جنوب صحرای بزرگ ساکن است.

پلنگ امور یا سیبری (Amur leopard ( P. pardus orientalis ) که در شمال شرقی چین و شبه جزیره کره و روسیه ساکن است این زیر گونه با تعداد 40 عدد باقی مانده در وحش بشدت در خطر انقراض است.

 



ادامه مطلب ...
 
پنج شنبه 3 شهريور 1390
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
 :: 11:6 ::  نويسنده : DANIEL
 

پلنگ بیشتر اوقات روزش را به استراحت بر بالای شاخه درختان ، زیر صخره ها یا میان علف ها می گذراند.



ادامه مطلب ...
 
پنج شنبه 3 شهريور 1390
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
 :: 10:32 ::  نويسنده : DANIEL
 

نام علمی: Panthera pardus
نام عمومی: Leopard (پلنگ)

در گذشته و در عهد باستان بر این باور بوده اند که پلنگ دو رگه ای است از شیر  lion و یوزپلنگ Panther. نام پلنگ Leopard هم از دو واژه یونانی Leo به معنی شیر و Pardos به معنی یوزپلنگ نر ، گرفته شده است. لازم به ذکر است که واژه Panther در آمریکای شمالی به کوگار Cogar ( گربه سانی از جنس پوما Puma ) و در آمریکای جنوبی به جاگوارjaguarگفته می شود.

خانواده: Felidae

 

زیستگاه اصلی : آفریقا و بخش های جنوبی اوراسیا

وضعیت بدنی: بین 4 گربه بزرگ دنیا ، کوچکترین آنهاست و از نظر جثه ، بعد از ببر و شیر و جاگوار قرار می گیرد. پلنگ پاهای نسبتا" کوتاه ، بدن کشیده و جمجمه بزرگی دارد. از نظر فیزیکی می توان گفت که شباهت زیادی به جاگوار دارد اگر چه معمولا" کوچکتر است. 
پلنگ هایی که سیاه هستند ، چه آنها که کاملا" سیاهند و چه آنها که پوست بسیار تیره ای دارند ، در واقع از گربه سانان بزرگ هستند که بین عوام به " یوزپلنگ سیاه Black Panther " شهرت دارند.

در بین گربه سانان خالدار بزرگ ممکن است عده ای پلنگ را با جاگوار یا چیتا  اشتباه بگیرند. نقش بدن پلنگ مثل گل هایی است که تو خالی هستند اما خز چیتا فقط با خال هایی ساده پوشیده شده است و داخل حلقه های روی خزجاگوار هم خال های سیاهی به چشم می خورند . 
پلنگ قادر است حیونات بزرگتر از خود را هم شکار کند به این دلیل که جمجمه بزرگی دارد که به او این امکان را می دهد که بتواند به خوبی از ماهیچه های قوی آرواره اش کمک بگیرد. نرها به طور قابل ملاحظه و محسوسی ، بزرگتر از ماده ها هستند.

وزن: پلنگ نر حدودا" بین 81 تا 198 پوند / 37 تا 90 کیلوگرم وزن دارد و این درحالیست که جنس ماده در نهایت به وزنی حدود 62 تا 132 پوند / 28 تا 60 کیلوگرم خواهد رسید.



ادامه مطلب ...
 
سه شنبه 14 تير 1390برچسب:گربه شنی,,
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
 :: 9:46 ::  نويسنده :DANIEL
 

 

این گربه به گروه گربه های کوچک که شامل سیاه گوش Lynxکوگار(کاراکال) می باشد، تعلق دارد. پوشش طرحدار بدن او استتار خوبی در زمینه محیط زندگی، (مثل جنگل و سنگریزه های روی تپه های شنی که نتیجه خرد شدن صخره ها می باشد)، برای او ایجاد می کند و او را قادر می سازد بدون آنکه شناخته شود به آرامی به شکارش نزدیک شود . گربه وحشی شکارچیان شبزی هستند  .

حواس بسیار قوی گربه های شنی آنها را جزو بهترین مؤثرترین پستانداران شکارچی کرده است.آنها قدرت شنیدن بسیار دقیق دارند و این به دلیل داشتن گوشهای بزرگ است که، آنها را قادر می سازد در هنگام نزدیک شدن، تعقیب کردن و حمله به شکار فاصله ها را بسیار دقیق محاسبه کنند
  

 



ادامه مطلب ...
 
یک شنبه 29 خرداد 1390برچسب:قدرت گاز کرفتن حیوانات,
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
 :: 12:34 ::  نويسنده : DANIEL
 

 

امروز صبح برنامه ای بخش شد که قدرت گاز گرفتن حیوونا رو اندازه گیری میکردن منم گفتم بذارم اینجا تا اونایی که برنامه رو ندیدن هم متوجه بشن

قدرت ها به ترتیب از کم به زیاد

انسان:127پوند

سگ وحشی آفریقایی:317پوند

سگ اهلی:328پوند

کوسه ی سفید:669پوند

شیر:691پوند

کفتار:1000پوند

لاک پشت تمساحی:1004پوند

کروکدیل:2500پوند

گرچه اندازه گیری بسیار سخت بود و در انتها گفته شد که کروکدیل خسته بوده و در صورت سر حال بودن شاید قدرتی دو برابر این قدرت ثبت شده را داشته باشه در ادامه عکسهایی از این حیوانات را ضمیمه می کنیم

 



ادامه مطلب ...
 

 

اژدها ، کروکودیل خشکی ، غول دیده بان و سوسمار آدمخوار از لقبهای بزرگترین و خطرناکترین سوسمار جهان می باشد.

 این سوسمار درازترین سوسمار جهان نیست ولی از لحاظ حجم و وزن بسیار بزرگتر از گونه های دیگر می باشد
نرها در حدود 3 متر درازا و بیش از 100 کیلوگرم وزن پیدا می کنند در حالی که بزرگترین نمونه یافت شده 3/33
درازا و 166 کیلوگرم وزن داشته است.

کومودودارای بینایی نسبتا ضعیف با برد 300 مترمکعب می باشد ، شنوایی این حیوان فرکانس بین 400 تا 2000
.
هرتز را پوشش می دهد که این فرکانس نشان می دهد که صداهای خیلی عمیق و زیر را به خوبی می شنود
این سوسمار استاد در ردیابی از طریق حس بویایی و شامه قوی خود می باشد به عنوان مثال آنها لاشه یک حیوان
را از 4 کیلومتری به خوبی ردیابی می کننددر نتیجه از لحاظ قدرت بویایی بی نظیر می باشند.

تغذیه:
تخم جنوران دیگر ، مارها ، مارمولکها ، گرازها ، گوزنها ، گاومیش های اهلی و بسیاری از پستانداران دیگر جزمی پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 799

تاریخ انتشار: شنبه 26 اسفند 1391 ساعت: 15:10

نظر

ا

 

رباره ي جانوران:
 
·     آيا ميدانستيد که بيشترين ضربان قلب راقناريها با1000بار در دقيقه وكمترين را فيل با27بار در دقيقه دارد
 
 
·     موش دو پای افريقائي ، بي آنکه سرش را برگرداند ، مي تواند پشت سرخود را ببيند اينجانور ، از ميدان ديدی برابر سيصد و شصت درجه برخوردار است

·     آيا ميدانستيدکهزمان بارداري فيل به 2 سال مي رسد
 
·     آيا ميدانستيد که كرمهاي ابريشم در پنجاهوشش روز هشتاد و شش هزار برابر خود غذا ميخورند
 
·     آيا ميدانستيد که تيزپروازترين حيوانات جهان پرندگاني اند كه «پرستوك» ناميده ميشوندپرستوك دم خاردار كهدر آسيا زندگي ميكند ، قادر است با سرعتي بيش از صد و شصت كيلومتر در ساعت پروازكند و با بالاترين ميزان سرعت يك قطار سريعالسير رقابت كند
 
·     آيا ميدانستيد حس بوياييه مورچه با حس بوياييه سگ برابريميكند

·     خوكها به لحاظ فيزيك بدني ، قادر به ديدن آسمان نيستند
 
·     اگر مي‌خواهي از آرواره يک تمساح جان سالم به در ببري، انگشت‌هايت را در چشمانشفرو کن. فوراً به ‌شما اجازه مي‌دهد كه فرار كني!
 
·     دلفين‌ها هم مانند گرگ‌ها هنگام خواب يكچشمشان را باز مي‌گذارند
 
·     يک شاهين مثل اين است که دنيا را با يک دوربين قوی نگاه ميکند .يک شاهين ميتواند مثلا" از فاصله سي متری روزنامه بخواند شير به تيز بيني انسان است مثلا يک بز کوهي را از فاصله هزار و پانصد متری تشخيص ميدهد فيلها و کرگدنها يا به عبارت ديگر گياهخواراني که در سنين بزرگي و بلوغ از هيچ دشمني ترس ندارند ، قدرت ديدشان بسيار کم است ، آنها از فاصله سي متری ديگر نميتوانند فرقي بين يک بوته و گورخری که ثابت ايستاده ، بگذارند ، آنها محيط اطراف خود را به صورت مات مي بينند
 
با نگاه کردن به گوش جانوران مي توانيم پي به تخم گذار بودن و يا بچه زا بودن آنها ببريم، بدين صورت که تخم گذاران گوششان ناپيدا و بچه زايان گوششان نمايان است تنها در اين مورد يک استثنا وجود دارد و آن نوعي افعي بچه زا است که گوشش دقيق پيدا نيست.
 
·     تمامی خرسهای قطبی چپ دست هستند
 
 
·     حلزونهامی‌توانند سه سال بخوابند


می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 240

تاریخ انتشار: شنبه 26 اسفند 1391 ساعت: 15:7
نظر

ا

 عکس های زیبا از حیوانات و بچه حیوانات


می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 397

تاریخ انتشار: شنبه 26 اسفند 1391 ساعت: 15:6
نظر

ا

 


می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 361

تاریخ انتشار: شنبه 26 اسفند 1391 ساعت: 12:13
نظر

ا

 


می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 295

تاریخ انتشار: شنبه 26 اسفند 1391 ساعت: 12:9
نظر

ا

 


می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 308

تاریخ انتشار: شنبه 26 اسفند 1391 ساعت: 12:8
نظر

ا

 

مقدمه

پستانداران عالی‌ترین گروه سلسله جانوری هستند. خفاشان ، جوندگان ، گربه‌ها ، میمونها ، والها ، اسبها ، گوزنها و انسان و اشکال زنده دیگر را علاوه بر گونه‌ها و راسته‌های معلوم شده می‌توان در زمره پستانداران نام برد. بدن همه این جانوران کم و بیش از مو یا خز پوشیده شده است و خونگرم هستند. علت نامیدن آنها به پستانداران به علت غده‌های پستانی ماده است، زیرا این جانوران بچه‌های خود را با پستان شیر می‌دهند. پستانداران گوناگون در انواع مسکنها از نواحی قطبی تا گرمسیری و از دریا تا انبوه‌ترین جنگلها و خشک‌ترین صحراها زندگی می‌کنند. پستانداران عموما از جنبه زیبایی شناسی جالب هستند. از پستانداران اهلی خوراک ، پوشاک و ترابری انسان تا حدی تامین می‌گردد. 

 

تصویر

 

مشخصات

  • بدن معمولا از مو پوشیده شده است (بعضی گونه‌ها کم مو هستند)، موها در فواصل معین می‌ریزد، پوست دارای غده‌های زیادی است (غده‌های چربی ، عرق ، عطر و پستان).
     
  • در جمجمه دو گندل پس سری وجود دارد، شماره مهره‌های گردن معمولا 7 است، دم معمولا دراز و متحرک است.
     
  • ناحیه بینی معمولا دراز است، دهان در هر دو آرواره دارای دندان است، دندانها در حفره‌هایی جای گرفته است و از لحاظ عادات غذایی و طرز کار متمایز هستند، زبان معمولا متحرک است، چشم ها پلکهای متحرک دارد، گوشها در خارج دارای لاله‌های گوشتی است.
     
  • 4 اندام که در هر یک 5 یا کمتر انگشت وجود دارد و بطور گوناگون برای راه رفتن ، دویدن ، بالا رفتن ، نقب زدن و شنا کردن یا پرواز کردن مناسب و سازگار شده است. انگشتها ، دارای چنگال ، ناخن یا سم و غالبا با بالشتک گوشتی می‌باشند در آب بازان و پستانداران گیاهخوار دریایی اندامهای پسین وجود ندارد.
     
  • قلب کاملا چهار خانه‌ای است. فقط کمان آئورتی چپ باقی می‌ماند، گویچه‌های سرخ خون بدون هسته و معمولا گرد هستند.
     
  • تنفس فقط توسط ششها صورت می‌گیرد، حنجره دارای رشته‌های صوتی است. یک میان پرده ماهیچه‌ای کامل ، ششها و قلب را از حفره شکم جدا می‌سازد.
     
  • یک مثانه ادراری وجود دارد.
     
  • گرمای بدن منظم و ثابت است.

پوشش بدن

پوست بدن مو و ساختمانهای شاخی گوناگون را تولید می‌کند و دارای تعداد زیادی غده است. جاهایی که بوسیله مو حفاظت می‌شود، روپوست نازک است و رنگ آمیزی گوناگون پستانداران ناشی از اختلاف رنگدانه‌های موجود در مو است. غده‌های سطحی عبارتند از: غده‌های چربی ، غده‌های بو ، غده‌های پستانی ،غده‌های عرق و غده‌های اشکی

دندانها

دندانهای پستانداران مانند اکثر مهره‌داران پست متمایز و گوناگون و معمولا باهم شبیه نیستند. دندانهای هر دسته یا گونه پستاندار به نوع غذای مصرفی ، ویژگی پیدا نموده است. از دندان می‌توان به هویت و عادات غذایی گونه دارنده آن پی برد. 

 

تصویر

 

دستگاه گوارش

روده در گونه‌هایی غذاهای متراکم از قبیل گوشت را به مصرف می‌رسانند کوتاه است و در جوندگان و پستانداران سم‌دار که علفخوار هستند دراز است. همه پستانداران گیاهخوار دارایروده کور بزرگ هستند. 

تولید مثل پستانداران

لقاح در پستاندارن همیشه داخلی است و بچه‌ها پس از تولد از شیر مادر تغذیه می‌شوند. پلاتی پوس و مورچه‌خوار خاردار از پست‌ترین پستانداران محسوب می‌شوند، این جانوران تخمهایی شبیه تخم خزندگان می‌گذارند و روی تخمها می‌خوابند. کیسه‌دارانی مانند کانگورو تخمهای بسیار کوچکی دارند که مدت چند روز در رحم رشد می‌کند، سپس لاروهای نارس به سوی کیسه شکمی ماده می‌خزند و در آنجا برای تغذیه به نوک پستانها محکم می‌چسبند و تا پایان تکامل جنینی در آنجا می‌مانند. پستانداران پیشرفته ، جفت‌داران هستند که جنین کامل در داخل رحم تشکیل می‌شود. 

انتشار پستانداران

پستانداران عملا در همه بخشهای زمین ، روی زمین در آب و هوا زندگی می‌کنند. شیر ماهی یاگراز و خوکهای آبی در دریاها و یخهای قطب شمال ، بالنها و گرازهای دریایی باز به سر می‌برند. علف‌زارها ، بیشه‌زارها و جنگلها مسکن بسیاری از جوندگان ، گوشتخواران و جانوران سم‌دار هستند. پستانداران دیگر نیز در جنگلهای انبوه حاره ، در تونداراهای بی‌درخت قطب شمال و در بسیاری از نواحی صحرایی زندگی می‌کنند. پستانداران سم‌دار شب و روز تغذیه می‌کنند ولی بسیاری از آنها در اقلیمهای گرم در ساعات وسط روز استراحت می‌کنند. 

مباحث مرتبط با عنوان


می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 266

تاریخ انتشار: شنبه 26 اسفند 1391 ساعت: 12:5
نظر

ا

 ببر يكي از گونه‌هاي برجسته طبيعت است. سرشار از زيبايي و افسونگري. تنها رقيب او در قدرت و زيركي انسان است. چه مواجهه با ببر از ميان ميله‌اي محوطه يك باغ وحشي باشد يا يك نگاهي آني در طبيعت. وقتي كه با گام‌هاي آهسته براي شكار كمين كرده است. نگاه اين گربه بزرگ با چشمهاي قرمز مثل آتش، به راحتي فراموش نخواهد شد. بدن ببر، ستبر و در عين حال حساس است. عضلات آهنين در پشت و شانه ببر در موقع حركت موج مي‌زند. ببر بزرگترين عضو خانواده گربه‌سانان است. بعضي از ببرها بيش از چهار متر طول و حدود 318 كيلوگرم وزن دارند دندان‌هاي قدرتمند آن به اندازه انگشت انسان است كه با آن مي‌تواند شكارهاي بزرگ را در يك لحظه بكشد و حتي مي‌تواند حريفاني به بزرگي فيل يا كرگدن را از پا درآورد. وقتي ببري به حالت گشت زدن است، فضاي جنگل سنگين به نظر مي‌رسد و هوا با بانگ خطر در خور توجهي مي‌شكند. بر طبق برآوردها تعداد ببرها قبل از سال 1900 بالغ بر صدها هزار بوده است. ولي امروزه بعد از حدود يك قرن توسعه صنعتي و بهره‌برداري بي‌حد و اندازه از مناطق بكر قبلي، جمعيت آنها به شدت كاهش يافته است. اگرچه با وجود آموزش‌هاي روبه رشد و برنامه‌هاي حفاظتي قو، اين اميد وجود دارد كه تعداد آنها افزايش يابد. زماني تصور عموم مردم بر اين بود كه ببر مقيم جنگل‌هاي گرمسيري است. در حالي كه خاستگاه اصلي ببر مناطق سر و برفگير شمال آسيا و احتمالاً پايين‌تر از قطب شمال است. در گذشته‌اي دور ببرها به جنوب و سراسر شرق آسيا و شبه قاره هند و در غرب به سوي تركيه و ايران مهاجرت كردند. آنها در زيستگاه‌هاي اكولوژيكي متنوعي زيسته و با تغييراتي قابل تشخيص به زيرگونه‌هاي مشخصي تقسيم‌بندي شدند. ببرهايي كه در زيستگاه‌هاي اصلي زندگي مي‌كنند (زيرگونه موجود در سيبري) از بقيه زيرگونه‌ها بزرگتر مي‌باشند. آنها داراي پوست ضخيمي هستند كه در يخبندان‌هاي زمستاني‌ها، گرماي بدن آنها را حفظ مي‌كند. زيرگونه‌هاي جنوبي كوچكتر بوده و پوست نازكتري دارند. بعضي از ببرها سيبري نزديك 4 متر طول دارند و اين در حالي است كه متوسط طول بدن ببر بنگال 3 متر است. ببرهاي جزيره سوماترا و بالي و مناطق جنوبي‌تر، از ببرهاي بنگال هم كوچكترند و اندازه بدن آنها به طور متوسط 5/2 متر است. ببرهاي كه در زيستگاه‌هاي گرمسيري زندگي مي‌كنند، نسبت به پسر عموهاي خود در سيبري، پوست نازكتري دارند و اين قاعده در مورد همه حيوانات زيستگاه‌هاي شمالي و مناطق گرمسيري صدق مي‌كند.

راسته: گوشتخواران
خانواده: گربه‌سانان
جنس:
گونه:
1- ببر بنگال
2- ببر سيبري
3- ببر مازندران (خزر)
4- ببر چين
5- ببر هند و چين
6- ببر جاوه
7- ببر سوماترا
8- ببر بالي
پراكندگي: آسيا
زيستگاه: نيزارها، بوته‌زارها و جنگل‌ها
غذا: پستانداران متوسط تا بزرگ نظير مارال، گراز، شوكا، خرگوش، پرندگان و خزندگان، در مواقع گرسنگي از گاو و گاوميش اهلي نر تغذيه مي‌كنند.
توليدمثل: جفت‌گيري احتمالاً در زسمتان صورت مي‌گيرد. 2 تا 3 و گاهي تا 6 بچه مي‌زايد.
طول عمر: تا حدود 30 سال
وضعيت حفاظتي: در آستانه انقراض
هنگام خراميدن در ميان علفهاي بلند، بدن ببر به كمك راه راههاي مانند سايه به نظر مي‌رسد. در جنگل بامبو ببر در بين درختان زرد رنگ غيرقابل تشخيص است و در يك نقاشي طبيعي از رنگ‌هاي زرد و قهوه‌اي، ببر كاملاً نامرئي مي‌شود. ببرهاي سفيد بسيار نادر هستند و اولين نمونه از ببر سفيد در سال 1820 شكار شد. ببرهاي سفيد سيبري كمياب‌تر هستند. ولي ببر سفيد بنگال در بسياري از مناطق هند يافت مي‌شود. بعضي از آنها به طور خالص سفيد هستند و رنگ خيره‌كننده‌اي دارند. اغلب ببرهاي سفيد چشمان آبي و نوارهاي قهوه‌اي يا سياه دارند. ابتدا تصور مي‌شد كه ببر سفيد نژاد متفاوتي است ولي در واقع آلبينو (زال) هستند. آنها در يك وهله زايمان، به همراه ببرهايي با رنگ‌آميزي معمولي متولد مي‌شوند. ببرهاي سفيد هنوز هم موضوعاتي افسون‌كننده هستند و حتي خرافاتي در مورد آنها وجود دارد. در پادشاهي آسام يك اعتقاد كهن وجود دارد مبني بر اينكه هر كس ببر سفيدي را ببيند زود مي‌ميرد.
روند تكامل ببرها
ببرها و ديگر گوشتخواران از جانور به نام مياسيد مشتق شده‌اند كه در زمان دايناسورها يعني حدود 60 ميليون سال پيش مي‌زيسته‌ است. اين پستاندار كوچك با بدن كشيده و دست و پاي بلند و قابل انعطاف خود، در طي ميليون‌ها سال به صورت صدها زيرگونه متفاوت تكامل يافته است. مانند سگ‌سانان، گربه‌سانان، خرس‌ها، و راسوها. امروزه تقريباً 38 گونه گربه برروي زمين زندگي مي‌كند كه شامل ببرهاي تكامل يافته در شرق آسيا نيز مي‌گردد. اندر كيچنر در كتاب تاريخي طبيعي گربه‌هاي وحشي بيان مي‌كند كه فسيل ببرها از اواخر دوره پليوسن و اوايل پليستوسن در جنوب شرق آسيا مورد شناسايي قرار گرفته است. نخستين ببر كوچك در اوايل دوره پليستوسن در جنوب چين زندگي مي‌كرده است. ببرها بين 2/1 تا 3/1 ميليون سال قبل در جاوه زندگي مي‌كردند و در حدود 2 ميليون سال پيش ببرها از مركز تكاميل خود از مركز آسيا به دو راه تقسيم پراكنده شدند. نخست ببرهايي كه از ميان جنگل‌هاي آسيا به سمت جنوب غرب و غرب آسيا پيش رفتند كه به نام ببر خزر شناخته شدند و دوم ببرهايي كه از چين به سمت كوههايمركزي آسيا و آسياي جنوب شرقي و جزاير اندونزي حركت كردند و از آنجا به سمت هند در غرب حركت كردند. (همر، 1978) به مانند شمعي لرزان در برابر باد، 3 زيرگونه ببرهاي جهان از ميان رفته‌اند. ببرهاي خزر، بالي و جاوه رفته‌اند و 5 زيرگونه باقي مانده بنگال، جنوب چين، هند و چين، سوماترا و سيبري (آمور) همگي در معرض خطر هستند. ولي هنوز اميد باقي است. كنسرسيومي متشكل از متخصصان ببر در زمينه تلاش براي حفاظت از ببرها در يك چهارچوب مرجع به وجود آمده است.
طبقه‌بندي ببرها
از آنجائي كه ببر جانوري منزوي و گوشه‌گير است، لذا يكي از جانوراني است كه مطالعات خيلي كمي روي آن صورت گرفته است. در طول قرن‌هاي گذشته دانشمندان براي طبقه‌بندي اين حيوانات به قطعيت نرسيده‌اند. نام علمي ببر ابتدا ناميده شد، سپس اسم علمي آب به پانترا تغيير يافت و اين به خاطر مشخصاتي چون گردي حدقه چشم، قسمت لامي استخواني شده و يك استخوان در بن زبان كه به حلقوم مي‌رسد، بود.
ديگر دانشمندان معتقد بودند كه پانترا مي‌بايست منحصراً براي گربه‌هاي خالدار مثل پلنگ و جگوار استفاده شود. بعضي از جانورشناسان پيشنهاد كردند كه ببر با اسم علمي جداگانه تحت عنوان دسته‌بندي شود. به هر حال زيرگونه ببر 3 زيرگونه آن منقرض شده و 5 زيرگونه آن در وضعيتي نه چندان مطلوب به بقاي خود ادامه مي‌دهند.
زيرگونه‌هاي ببر عبارت است از:
1. ببر سيبري، ببر منچوري يا آمور
Siberian Tiger
(Paanthera Tigris Altaica)
وضعيت فعلي: در معرض خطر
ببر سيبري بزرگترين گربه‌سان جهان است. وزن نر بالغ آن مي‌تواند به بيش از 350 كيلوگرم برسد. (سنگين‌ترين ركورد متعلق به يك ببر سيبري با 429 كيلوگرم، وزن است). وزن ماده‌ها بسيار كمتر است كه البته با وزن 230 كيلوگرم باز هم سنگين به شمار مي‌روند. طول بدن يك ببر سيبري (بدون در نظر گرفتن دم) مي‌تواند به بيش از 3 متر هم برسد. اگرچه اين تعجب برانگيز است ولي موارد بسياري با حدود 4 متر طول نيز شناسايي شده‌اند. اين بدين معني است كه ببر سيبري از تمام ببرهاي موجود بنگال بزرگتر است. پشم ببر سيبري از پشم ديگر ببرها قابل تمييز است. بلندي موهاي آن در بعضي نقاط بدن به 25 سانتي‌متر مي‌رسد. در ضمن صخيم‌ترين پشم نيز متعلق به ببر سيبري است. به خاطر تلاش‌هاي حفاظتي و ديگر عوامل، جمعيت آنها در طبيعت هم اكنون به 200 تا 300 قلاده مي‌رسد. در اسارت هم خوب حفظ شده و اكنون به حدود 1000 قلاده رسيده‌اند. ببر سيبري جانوري قلمروگر است. يك ببر بالغ متعلق به زيرگونه‌اي باشد و چه نر باشد يا ماده، منطقه بزرگي را به عنوان قلمروه تعيين كرده و علامتگذاري مي‌كند. قلمرو ببر سيبري از قلمرويي كه زيرگونه‌هاي ديگر ببر در اختيار دارند بزرگتر است. از آن گذشته بايد به ياد آورد كه اندازه غول‌آساي ببر سيبري نياز به غذاي بيشتري دارد. يك نره ببر سيبري مي‌تواند قلمرويي به وسعت 360 مايل مربع را در اختيار بگيرد. البته قلمروهاي بزرگتري نيز مشاهده شده است و گاهي اوقات اين قلمرو به 1080 مايل مربع نيز بالغ ش ده است. ببر چين قلمرو بزرگي را با استفاده از ادرار، مدفوع و غدد عرقي خود كه داراي بوي بسيار تند است، علامتگذاري مي‌كند. ببرهاي ماده نسبت به ببرهاي نر داراي قلمرو كوچكتري هستند و قلمروي آنها مي‌تواند با هم همپوشاني نيز داشته باشد كه اين قاعده احتمالاً براي ببرهاي ماده نيز صدق مي‌كند. طبق اطلاعات بدست آمده از برخي تحقيقات، ببرهاي سيبري تشكل‌هاي اجتماعي نيز تشكيل مي‌دهند و يك خانواده مركب از نر، ماده و توله‌ها قلمروي واحد را بين خود تقسيم مي‌كنند. چيزي كه در اين بين قابل توجه است، اين است كه قلمرو يك ببر نر مي‌تواند از قلمرو چنين ببر ماده تشكيل شده باشد. مشابه اين رفتار در ببر بنگال نيز وجود دارد. جفت‌گيري در ببرهاي سيبري به صورت فصلي است كه علت آن مي‌تواند اقليم سرد زيستگاهي ببرهاي سيبري باشد. اين پديده در بين ببرها منحصر به فرد است و اين احتمال نيز وجود دارد كه آن دسته از ببرهاي سيبري كه در اسارت هستند اگر محل اسارت آنها اقليم گرمي داشته باشد، بتوانند در طي سال به جفت‌گيري و توليدمثل بپردازند. به هر حال همانگونه كه گفته شد در حيات وحش، ببرهاي سيبري در زمستان جفت‌گيري مي‌كنند و در بهار توله‌هاي آنها متولد مي‌شوند. غرش‌هاي سهمگين ببرهاي نر در فصل جفت‌يابي، مي‌تواند براي جلب توجه ماده‌ها به كار رود و بويي كه ماده‌ها به هنگام علامتگذاري از خود بر جاي مي‌گذارند، براي نر آمادگي ماده براي توليدمثل را مشخص مي‌كند. ببرها به شدت بر سر تصاحب ماده‌ها با يكديگر درگير مي‌شوند و مي‌توانند يكديگر را به شدت مجروح كنند. پس از اينكه ببر نر ماده‌اي را براي جفت‌يابي جلب نمود و رقيبان را نيز از ميدان بدر كرد، هنوز مشكلاتي باقي است. زماني جفت‌يابي كامل شده است كه ماده با غرش به جفتش حمله كرده، او را به عقب رانده و يا زخمي مي‌كند. ماده توله‌ها را به تنهايي بزرگ مي‌كند و توله‌ها تا 6 ماهگي از نظر تغذيه وابستگي تام به مادر دارند. ببرهاي جوان در 2-3 سالگي قلمرو مادر را ترك مي‌كنند و در 4 سالگي به بلوغ مي‌رسند. ببرها موجوداتي هستند كه براي شكار ساخته شده‌اند و ببرهاي سيبري اكثر اوقات خود را به تعقيب و شكار مي‌پردازند. آنها موجوداتي هستند شب شكارند. به دقت در كمين شكار مي‌نشينند و روي آن پرش مي‌كنند. ببر سيبري پنجه‌هاي بسيار قوي دارد به طوري كه پس از پرش به روي شكار، طعمه بخت بسيار كمي براي رهايي دارد. در اين بين وزن بالاي ببر در به زمين زدن طعمه و جلوگيري از فرار آن نقش بسزايي دارد. ببر شكارش را با ضربه به گردن از پاي در مي‌آورد. گردن را مي‌شكند و باعث بسته شدن مسير تنفسي و قطع تنفس و نهايتاً خفگي شكار مي‌شود. رجحان غذايي آنها شامل خوك‌هاي وحشي، گوزن سايگا و مرال (گوزن قرمز) است.
2. ببر مازندران، ببر خزر يا ببر هيركاني
Gaspian Tiger
(Panthera Tigris virgata)
وضعيت فعلي: منقرض شده
ببر خزر پس از ببر سيبري و بنگال، بزرگترين زيرگونه ببر بوده است. اندازه دهان تا دم آن به 2 تا 3 متر مي‌رسيده (اين اندازه تا 4 متر نيزگزارش شده) كه به اين اندازه بايد يك متر اندازه دم را نيز اضافه كرد. قد آنها از شانه به هنگام ايستادن به يك متر مي‌رسيده است. وزن نرهاي بالغ حدود 250 كيلوگرم بوده كه اين مقدار در ببرهاي ماده كمتر بوده و به 200 كيلوگرم مي‌رسيده است. ببر مازندران داراي پاهاي بلند با ساختاري باريك بوده است. اين ببر براي ده‌ها سال در منطقه‌اي زندگي كرد كه نسبت به مطالعه‌هات علمي نامهربان بوده است. از اين رو معلومات رفتارشناسي آن ناقص و سر دستي است. ولي با تمام اين اوصاف مي‌توان در مورد آن كه ببري قلمروگرا بوده كه قلمرو زيادي را اشغالمي كرده كه مساحتي به اندازه 60 مايل مربع را در بر مي‌گرفته است. ماده ببرها قلمرو كوچكتري داشتند كه آن هم در محدوده قلمرو ببرهاي نر بوده است. ببر مازندارن شكارگر فرصت‌طلبي بوده است كه داستان‌هاي شكار انسان آن نزديك به واقعيت بوده است. گرچه شكار نوع اين ببرها طوري بوده است كه بيشتر اوقات از انسان پرهيز مي‌كرده‌اند. شكار آن پستانداران بزرگ محدوده خود و يا دام‌هاي اهلي متعلق به دامداراني بوده، كه در مجاورت محدوده و قلمرو آن زندگي مي‌كرده‌اند و دام‌هاي خود را براي چرا وارد زيستگا‌ه‌ ببر مي‌نموده‌اند.
اگرچه محدوده زيستگاهي سنتي ببر خزر، زيستگاه‌هاي متفاوتي از جمله بيابان‌هاي سرد استپي تا جنگل برفگير كاج. از كوه‌هاي خشك و داغ تا جنگل‌هاي خشك برگريز را شامل مي‌شد. ولي تا اين اواخر بيشتر در ارتفاعات بلند و فلات‌هاي مرتفع آسياي مركزي در مناطق پردرخت دورمانده از دسترس انسان به بقاي خود ادامه مي‌داد. زماني اين ببرها در منطقه وسيعي از آسيا پراكنده بودند. در زمان‌هاي اخير محدوده آن مناطقي از شمال غربي چين، جنوب روسيه، شمال ايران، افغانستان و شرق تركيه را در برمي‌گرفت و از تركيه تا مغولستان وجود داشت ولي امروزه اميد اندكي براي سكونت آن در زيستگاه‌هاي قبلي وجود دارد و با قطعيت مي‌توان گفت كه ببرهاي خزر منقرض شده‌اند. ببر در ايران در نواحي جنگلي كوههاي البرز و جنوب درياي خزر در گيلان و مازندران و گرگان از حدود آستارا تا نواحي شمال تركمن صحرا زندگي مي‌كرده است.اما متأسفانه غرش‌هاي با عظمت اين جانور با شكوه براي ابد به تاريخ پيوست. درباره رنگ اين نژاد A. Satunin اشاره مي‌كند كه در همه ببرهاي ماوراي قفقاز و لنكران كه من ديده‌ام، نوارهاي شانه و پايين گردن و به ويژه طرف خاج ران نه تنها سياه نيستند بلكه حتي قهوه‌اي كمرنگ هستند ولي رنگ يك نمونه را كه از گرگان به دست آمده به ترتيب زير شرح مي‌دهد:
نوارها مانند ببر هندي سياهند ولي تعداد آنها بيشتر است و به هم نزديكترند در مومرد يك نمونه ديگر كه ا ز ايران بدست آمده ولي محل آن معلوم نيست. شرح مي‌دهد كه در بالاي سر و پشت بدن نوارها سياه هستند ولي در پهلو قهوه‌ي كمرنگ مي‌شوند و در خارج ران‌ها نوارها فقط كمي از زمينه تيره‌تر هستند و در قاعده دم و در ناحيه شكم و سينه نوارها قهوه‌اي مي‌شوند. اندازه دو پوست ببر بدست آمده از لنكران كه توسط او مورد مطالعه قرار گرفته‌اند به ترتيب 5/289 و 259 سانتيمتر بوده كه احتمالاً هر دوم ماده بوده‌اند و اندازه ببر ديگري كه رنگ قرمز و قهو‌ه‌اي داشته و از كوه‌هاي البرز بدست آمده 5/249 سانتيمتر گزارش شده كه پس از درست كردن پوست و قرار دادن بر روي بدن مصنوعي، اندازه واقعي آن كه 325 سانتيمتر بود، مشخص شد. رنگ پوست يك نمونه ببر كه از شمال البرز و جنوب درياي خزر بدست آمده و در موزه تاريخ طبيعي انگلستان وجود دارد به شرح زير است:
رنگ زمينه پشت بدن و پهلوها زرد متمايل به طلايي با نوارهاي عرضي زردرنگ يا قهوه‌اي روشن. رنگ زمينه و نوارها در پهلوهاي بدن كمرنگ‌تر از توسط و پشت بدن است. زيرشكم سفيد و با نوارهاي زردرنگ همراه است. زمينه صورت زرد و در پيشاني داراي نوارهاي قهوه‌اي و اطراف چشم‌ها و روي گونه داراي لكه‌هاي سفيد است. پاها در سطح خارجي زرد و در سطح داخلي سفيد است. دم به تناوب از نوارهاي روشن متمايل به سفيد و نوارهاي زرد پررنگ تشكيل گرديده و سينه به رنگ زيرشكم است. در سال 1332 سروان احمد هنرور آخرين گلوله را به سوي يك ببر خزر شليك كرد. در بيشه‌اي نزديك و مشرف به روستاي آق ميش در ده كيلومتري شهر كلاله، از آن پس غرش‌ ببرهاي ايران براي هميشه خاموش شد. پس از آن گزارشات غيرمستندي از حضور ببر به گوش مي‌رسيد كه هيچ كدام حضور ديواره ببرهاي را تأييد نكرده و قابل قبول نبودند. گزارشات غيرمستند ديگري نيز از حضور ببر در قسمت‌هاي دوردست افغانستان وجود دارد. انقراض ببر در تركمنستان به خاطر شكار و پاك كردن اراضي به منظور كشت كتان بود. در ايران هم شكار ببر و شكار گونه‌هايي كه مورد تغذيه ببر بودند، نابودي جنگل‌ها و نيز استفاده از طعمه‌هاي مسموم، باعث شد كه ببرها در ايران رو به نابودي بروند. گرچه باغ وحش‌هاي جهان نمونه‌هايي از ببر خزر را داشته‌اند ولي يا به آن توجه كافي نداشتند و يا به ديگر زيرگونه‌ها علاقه بيشتري نشان مي‌داده‌اند. اين احتمال كه ببر مازندران در جايي هنوز به بقاي خود ادامه دها بسيار ضعيف است. اسكندر فيروز در كتاب خود (حيات وحش ايران) درباره ببر مازندران چنين مي‌نويسد: ببر ايران نژادي است كه شناخته مي‌شود و در گذشته ازقفقاز، سواحل درياي خزر و خراسان تا شمال افغانستان، بخش‌هاي جنگلي رود جيحون و سواحل درياچه‌هاي آرال و بالخاش در آسياي مركزي پراكنش داشت. اكنون در هيچ يك ا ز اين مناطق اين ببر باقي نمانده است و آخرين ببرهايي كه طبق اطلاعات مستند در ايران وجود داشت در قسمت شرقي مازندران بوده است. در نمايشهاي معروف روم باستاني، از ببر هيركاني (منظور منطقه ساحل جنوبي درياي خزر است) براي جنگلهاي پهلوانان استفاده مي‌شد. تا حدود قرن هفدهم، آشنايي بيشتر دنياي غرب با همين ببر مازندراني بوده و چندان اطلاعاتي از ببرهاي هندوستان دردست نبود و لابد به همين علت است كه شكسپير در مكبث از ببر هيركاني سخن مي‌گويد. موي ببر ما شايد قدري پرپشت‌تر و روشن‌تر از ببر هندي و بلكه مي‌ت وان گفت كه چيزي بين هندي و ببر سيبري بوده است. فرير در سال 1845 در مورد منطقه كشف رود در مرز ما با افغانستان نقل مي‌كند كه ببر شاهي گاهي ديده مي‌شود. حدود بيست سال ديرتر، وامبري Wambery كه با عده‌اي كه از راه پله سفيد و شيرگاه به شمال مي‌رفت اين جمله خاص را مي‌نويسد: شبگاه ما در هفت تن بود. وسط جنگل زيبايي از شمشاد، جوانان ما به سراغ چشمه آبي رفتند ولي ناگهان صداي ترسناك از پريشاني شنيدم... گفتند كه حيواناتي نزد چشمه ديده‌اند. ابتدا فكر كردم كه بايد شير باشد، و يك شمشير زگ زده را به دست گرفتم و در جهتي كه گفته بودند رفته و در فاصله‌اي نسبتاً دور دو ببر با شكوه ديدم كه شكل‌هاي نواردار زيباي آنها در بين بيشه و بوته‌ها گاه گاه ظاهر مي‌شد. درباره شكار مفصل ضل‌السلطان د ر شبه جزيره ميمانكاله و كشته شدن 35 ببر قبلاً مطالبي از تاريخ سرگذشت مسعودي نقل شد لازم است اكنون اضافه شود كه شايد كل جمعيت ببر در استان مازندران در آن زمان بيش از چيزي حدود چهار يا پنج برابر اين رقم نبوده. و لذا همين يك شكار عظيم ضربه سهمناكي در كاهش تعداد ببر بوده است! اما اين هنوز زماني است كه در خيلي از نقاط كشور پهناور ما موقعيت و شرايط محيطي خوبي براي وحوش وجود داشت. از باب مثال چند سطري از سفرنامه ركن الدوله (به سال 1220 ه.ق- 1881 م) و مربوط به منطقه سرخس يعني منتهي اليه شمال شرقي ايران و نزديك مرز تركمنستان ارائه مي‌شود: چند نفر از خدمه كه پي يك اسب فراري مي‌گشتند... از ميان جمعيت قدري دور افتادند، در جنگل ببر ديدند چون بي‌اسلحه بودند جرأت نزديكي به آن نكرده و ببر هم ا ز هياهوي آنها فرار كرد... و بعداً نيز ذكر مي‌شود: بعد پوست ببر و يك سر گزار كه تركمن‌ها چند روز قبل شكار كرده بودند به حضور والا آوردند. نيز چند بار به وفور شكار غم از پرنده و چرنده و همچنين جنگل و نيزار اشاره مي‌شود شرح كنيدون درباره ببر ا يران منحصر به فرد است. (دليل ديگر جالب توجه بودن نوشته او براي خواننده علاقمند به طبيعت اين است كه اولين و تنها كسي است كه درباره منطقه‌اي كه 60 سال ديرتر مشهورترين پارك ملي ايران شد، يعني پارك ملي گلستان و در آن به شكار پرداخته بود. شرح مي‌دهد). در آنجا مدتي به شكار كوه و جنگل مشغول بود و از جمله دو ببر را شكار مي‌كند. راجع به ببر اول مي‌گويد:
نر بزرگ و سنگين بود كه وضع جسمي‌اش بسيار خوب بود. نتوانست اندازه آن را فوري بگيرد. ولي اظهار داشت كه حتماً به بزرگي يك ببر خوب هندي بود و پوستش پس از ميخكوب شدن يازده فوت و شش اينچ(3/51 متر) طول داشت). ببر دوم كه آن را روي رد خون، بسيار تعقيب و جستجو كرد و اما پيدا نشده به نظرش از اولي بزرگتر بود. كنيون بر اين انديشه بود كه چرا در اين نواحي غني ببر فراوان نيست. با توجه به وفور طعمه و كمي دشمن... و چون دلي ديگري به نظرش نمي‌رسد پاسخ مي‌دهد كه... اوقات خوش (يعني وضع زياده از حد مطلوب) باروري را كاهش مي‌دهد. كنيون شايد فساد نژادي افراد عياش را در نظر داشته است، ولي در مورد ببر مازندران و از لحاظ زيست‌شناسي به طور كلي، اين فرضيه مصداق ندارد. البته چون موضوع خاص و جالب توجهي است، بايد آن را قدري تجزيه و تحليل كرد. وصف ضل‌السلطان درباره ميانكاله و اينكه فرق كامل بوده است درباره منطقه تنگه گل، آلوباغ، و غيره (كه شكارگاه كنيون بود) نيزكاملاً صدق مي‌كند چون به واسطه قرار داشتن روي مرز حوزه نفوذ كرد و تركمن، عملاً در حكم قرق ويژه‌اي بوده و به علاوه اكولوژي خاص و گوناگون آن موجب كثرت و تنوع فوق‌العاده حيات وحش شده بود (كه كنيون نيز از آن حكايت مي‌كند) بايد اضافه كرد كه اگر هم شكار ظل‌السلطان، نزديك حدود 35 سال زودتر به وقوع مي‌پيوست، خللي در بحث اينجا وارد نمي‌آورد، چون شبه جزيره است كه رو به تنزل رفت ولي منطقه گلستان دست نخورده باقي ماند. به طوري كه قبلاً ذكر شد در شكار ظل‌السلطان 35 ببر گشته شد اگر براي احتياط درقضاوت فراري‌ها را به حساب نياوريم (در صورتي كه البته مي‌نويسد ببر و مرال و... شكار كرديم... واقعاً هزار هزار فرار كردند باز هم براي ميانكاله كه از شكارگاه كنيون (كه دو ببر ديد و زد) كوچكتر هم بوده است. 35 ببر رقم زيادي است. حتي در هندوستان سالها پيش نيز به دست آوردن چنين تعدادي در يك ناحيه به اين مساحت تقريباً غيرممكن مي‌بود. پس چگونه است كه در يكي از دو منطقه با طبيعت بسيار غني، تعداد ببر زياد است و د ر آن يكي كم؟ پاسخ به اين پرسش تا حدي در مقدمه ارائه شد: ايستگاه مناسب ببر، جنگل‌هاي كوهپايه و جلگه‌اي بوده است. نه به خاطر ارتفاع پايينتر آنها بلكه به اين د ليل كه در نزديكي نوعي تالاب با نيزار قرار داشتند و اين تالاب‌ها براي ببر داراي اهميت ويژه بوده است. ببر در اصل بيشتر يك حيوان شمالي است و نه مربوط به جنگل‌هاي مناطق حاره (در منچوري و سيبري برودت تا 34 درجه سانتي‌گراد زير صفر را تحمل كرده است). ميانكاله در مجاورت تالاب و نيزار وسيع بوده است و جنگل و بيشه پيرامون آن بدون انقطاع به تالاب‌هاي مختلف ديگر نيز ادامه داشته است. به نظر مي‌آيد كه براي ببر اين وضع، ضرورتي قوي و اكولوژيك است و به همين علت در گذشته در سرخس در مجاورت نيزار ديده مي‌شده و وجود آن در كنار رود آمودريا و در سواحل نيزار خيز درياچه‌هاي ارال و بالخاش نيز گزارش مي‌شد و ببر حيواني است كه چندان توان تحمل هواي گرم را ندارد و براي دفاع به سايه و آب پناه مي‌برد و خود را در آب فرو مي‌كند و شناگر خوبي است. پيشينيان درشمال ايران نيز حكايت مي‌كردند كه ببر بچه‌هايش را در ميان نيزار به دنيا مي‌آورد. باري، تنها آب عمده در جنگل‌هاي گلستان ما درسو است كه سرچشمه آن در يان منطقه است و از وسط دره (كه محل جاده اصلي، تردد و مزاحمت است) جريان پيدا مي‌كند. در فاصله‌اي به طرف غرب نيز دو تالاب كوچك در آن زمان وجود داشت. در مجموع، اكوسيستم آن محل به رغم كيفيت درخشان آن به نسبت محدوديت وجود آب در سطح بزرگ‌تر، ظاهراً پذيراي فقط تعداد كمي ببر بوده است. اما بايد خاطر نشان ساخت كه آخرين ببري كه در ايران ديده و متأسفانه بلادرنگ كشده شد. در سال 1332 و در نزديكي همين منطقه بوده است. اين رويداد تقريبا همزمان بود با تخريب (و عاقبت محو) تالاب‌هاي مورد اشاره دربالا كه خارج از محدوده منطقه قرار داشتند.
3. ببر چين
Chinese Tiger
(Panthera Tigris amoyensis)
وضعيت فعلي: در معرض خطر
مطالعات برروي اسكلت‌هاي ببر نشان مي‌دهد كه ببر چين نسبت به ببرهاي امروزي از قدمت بيشتري برخوردار است. اجداد ببرها در سيبري تكامل يافتند كه اين شايد توضيح اين مورد باشد كه حتي در جنگل‌هاي گرمسير امروزي نيز ببرها، برخي عادات مربوط به دوران سرما و تطبيق با شرايط سخت را حفظ كرده‌اند و ترجيح مي‌دهند كه در طي روز، به جاي حركت كردن در آبهاي خنك به آبتني بپردازند. در حدود 10000 سال قبل يخچال‌هاي يك عصر يخبندان جديد، نياكان ببرها را مجبور به مهاجرت به سمت جنوب به سوي مرزهاي ببرهاي امروزي نمود. تاريخ بازگشت ببرهاي چين به سوي مرزهاي قبلي خود، حداكثر به ده هزار سال قبل مي‌رسد و مي‌تواند به انسان‌هاي امروزي در مورد اينكه ببرهاي گذشته چه شكلي داشته‌اند، بهترين ايده را بدهد. خز ببر چيني، بلندتر از همه ببرها به جز ببر سيبري است. نوارهاي مشكي بدن ببرهاي چيني پهن‌تر بوده و نسبت به ديگر ببرهاي فضاي بيشتري را اشغال مي‌كند. ولي تعداد آنها كمتر از ساير ببرهاست. رنگ زيرين آن به نسبت ديگر ببرها كم‌رنگ‌تر است ولي ناحيه سفيد رنگ آن در زير بدن فضاي كمتري را در بر مي‌گيرد. ببر چين، ببر متوسطي محسوب مي‌شود چيزي بين ببر سيبري و ببر بالي، اين امر بدين معني است كه ببر نر چيني از نوك تا دم چيزي بالغ بر 2/8 متر طول دارد كه بايد به آن 1 متر اندازه دم را نيز افزود. ببرهاي نر مي‌توانند به 300 كيلوگرم بالغ شوند و مانند ديگر زيرگونه‌هاي ببر، ماده‌ةا به طرز محسوسي از نرها كوچكترند. اندازه ماده‌ها به 2/5 متر مي‌رسد و وزن آنها بالغ بر 200 كيلومتر مي‌شود. در مورد رفتار ببرهاي چيني، چه در اسارت و چه در عرصه حيات وحش اطلاعات اندكي وجود دارد اين احتمال در مورد آنها وجود دارد كه آنها حيواناتي قلمروگرا هستند كه هر نر آن قلمرويي به اندازه 40 مايل مربع را اختيار كرده است. قلمروي ماده كوچكتر از نرها بوده و با آن همخواني دارد و قلمرو هر 4-3 ببر ماده به اندازه قلمروي يك ببر نر مي‌باشد و اين احتمال وجود دارد كه قلمروي ببراي ماده با يكديگر همپوشاني داشته باشد. ماده‌هاي ببر چيني، در طي سال قابليت جفت‌گيري دارند ولي مدت و زمان و مراحل اصلي آن نامشخص است. بعد از طي مدت 110 روز كه البته برخي آن را زودتر از 105 روز مي‌دانند، ماده دو توله به دنيا مي‌آورد. گرچه گزارش‌هايي مبني بر تولد 7 توله نيز وجود دارد. نوع پرورش توله‌ها، مشابه ببرهاي بنگال و هند وچين است كه اين به خاطر شباهت زيستگاهي بين آنهاست. جزئيات بزرگ كردن توله همچنان مبهم است. توله‌ها در 3 تا 6 ماهگي از شير گرفته مي‌شوند. و در سن 3 تا 4 سالگي به سن توليدمثل مي‌رسند. توله‌هاي بالغ براي سال‌هاي طولاني درقلمروي مادر مي مانند و همين كه بزرگتر و قوي‌تر شدند عاقبت يا آن را ترك مي‌كنند و يا قلمرويي خارج از آن را علامتگذاري مي‌كنند. هنوز معلوم نشده كه آيا نرها بر سر قلمرو با هم مي‌جنگند يا خير ولي اين امكان وجود دارد كه مرحله تغيير مسئوليت با آرامش باشد و آن تسليم يك ببر در برابر ببري ديگر از طريق رفتن به جاهاي دوردست باشد. اين مورد در مورد ببرهاي ماده نيز هنوز مشخص نيست. آيا آنها هم در مورد قلمرو به زد و خورد مي‌پردازند يا خير؟ البته مداركي دال بر همپوشاني قلمروهاي ببرهاي ماده و اينكه آنها با مصاحبت با ديگر ببرهاي ماده آنها را تحمل مي‌كند، وجود دارد. ببرهاي چين اغلب وقت خود را صرف شكار كردن مي‌كند كه بيشتر آن در شب اتفاق مي‌افتد. شنوايي قوي دارند و ديد شبانه آنها عالي است. (وضعيت ديد در شب آنها نسبت به انسان در موقعيت عالي قرار دارد و به خوبي ديد گربه‌هاي فعلي است)، اگر ببر چين را مانند ببرهاي ديگر بدانيم بايد گفت كه آنها روزها را براي خوردن يك شكار بزرگ صرف مي‌كنند و شكار ترجيحي آنها نيز پستانداراني با 50 كيلوگرم وزن و بيشتر از آن است. شايد به جز چند گروه كوچك ببر كه در اسارت هستند، هم اكنون تنها چهل ببر در طبيعت وجود داشته باشد.
4. ببر هندوچين يا كوربت
Indochinese Tiger
(Panthera Tigris corbettl)
وضعيت فعلي: در معرض خطر
ببر هندوچين در سال 1968 به عنوان يك زيرگونه مستقل مورد شناسايي قرار گرفت و قبل از آن تاريخ، اطلاعات اندكي از آن در دست است و اين به خاطر وقوع جنگ‌هاي مختلف ا ز 1968 است كه محققان را در راه رسيدن به زيستگاه‌هاي آن با دشواري‌هايي مواجه كرده بود. پوست ببر هندوچين در ميان ديگر ببرها بي‌همتاست كه اين به خاطر وجود خال‌هاي موجود در آن است. ببر هندوچين نوارهايي مشكي دارد كه از پشت بدن جهت رو به پائين دارد و اين نوارها در اطراف به خال‌هايي منتهي مي‌شوند. زردي پس زمينه پوست ببر هندوچين نسبت به ديگر ببرها تيره‌تر است و در پايني كناره‌ها نسبت به ديگر قسمت‌ها از رنگ روشن‌تري برخوردار است. رنگ‌آميزي بدن ببر هندوچين مي‌تواند حاصل يك نوع تطابق با پوشش گياهي متراكم محيط اطرافش باشد وقتي كه در حال حركت است، نوارهاي بدنش استتار در زمينه اطراف را برايش مهيا مي‌كند و وقتي كه در حال استراحت است نقش‌هاي بدنش مي‌تواند مانند الگوهاي نقوش كف جنگل باشد. ببر هندوچين زيرگونه‌اي است با جثه متوسط و اندازه‌ةاي آن نزديك به ببر چين است. اندازه نرهاي آن به 2 تا 5/2 متر مي‌رسد كه اين اندازه بدون احتساب دم است و دم به تنهايي 90 تا 120 سانتيمتر طول دارد. ماده‌ها حداكثر 2 متر طول دارند و اندازه آنها حدود 1 متر است. وزن نرها 225 و ماده‌ها 150 كيلوگرم است. الگوهاي رفتاري ببر هندوچين د ر حال حاضر اسرارآميز است. به نظر مي‌رسد كه الگوي قلمرو طلبي ببرهاي نر و ماده مشابه ببرهاي ديگر باشد. ببرهاي نر به نسبت خود قلمروهاي بزرگتري د ارند و قلمرو ماده‌ها كوچكتر از نرهاست و در محدوده آن قرار مي‌گيرد و ميزان آن براي ببرهاي نر (بسته به نوع زمين قلمرو) به بيش از 40 مايل مربع مي‌رسد. به نظر مي‌رسد سرگرمي مورد علاقه ببرهاي هندوچين شنا باشد و آنها ترجيح مي‌دهند كه نزديك آب باشند. حتي اگر بتوانند اين آب را در كنار كوههاي خشك سرزمينشان پيدا كنند. آنها وقتي به شكاري دست پيدا مي‌كنند، آن را به نزديكي آب مي‌آورند و غذا را با چند بار آب نوشيدن مي‌خورند. درست مانند كاري كه ببر بنگال انجام مي‌دهد. ببرهاي هندوچين به عنوان شكارگر جانوران بزرگ شناخته شده‌اند. پستانداراني مانند گوزن، گراز و خوك‌هاي خرطوم‌دار. ولي هنوز معلوم نيست كه آيا در موقع در دسترس نبودن غذا به حد كافي به شكارهاي كوچك رو مي‌آورند يا خير. ولي به نظر مي‌آيد در اين زمينه بايد از الگوي ببر سيبري پيروي كند. چرا كه ببر سيبري در مواقعي كه غذا به حد كافي نيست، به خوردن شكارهاي كوچك رو مي‌كند. آنها روزها را براي خوردن يك شكار بزرگ صرف مي‌كنند و اگر چيزي باقي مانده باشد دست به شكار ديگري نمي‌زنند و وقتي از لاشه شكار دست مي‌كشند كه ديگر چيزي براي خوردن باقي نمانده و حتي استخوانها خورده شده باشد. ببر هندوچين معمولا دست به شكار دام‌هاي اهلي نمي‌زند ولي اين رويه مي‌تواند تغيير كند و آن وقتي است كه جوامع انساني به قلمروهاي فعلي آب دست اندازي كنند. الگوهاي توليدمثلي كه آن نيز مانند ببرهاي ديگر است دوره آبستني آن 105 روز است و 2 تا 4 توله متولد مي‌شوند. توله‌ها در 3 تا 4 سالگي به سن توليدمثل مي‌رسند. در بخش اعظم سراسر هندوچين، در محل امروزي تايلند، ويتنام، كامبوج و درقسمت‌هايي از برمه سابق (ميانمار فعلي) و مناطق دوردست مالزي پراكندگي دارد. ببر هندوچين بعد از ببر بنگال بيشترين تعداد جمعيت را دارد و در حال حاضر حدود 1400 تا 1500 قلاده از اين ببر وجود دارد.
5. ببر جاوه
Javan Tiger
(Panthera Tigris sondaica)
وضعيت فعلي: منقرض شده
ببر جاوه دومين ببر كوچك دنيا است. (از آن كوچكتر ببر منقرض شده بالي است.) حدود 180 سانتيمتر طول داشته كه اندازه دم آن به 60 تا 80 سانتيمتر مي‌رسيده است. وزن نرها 200 و ماده‌ها 125 تا 150 وزن داشته‌اند. ببر جاوه بلندترين موهاي سينه را در بين ببرها دارا بوده و از ديگر ويژگي‌هاي آن يال كوتاهي بر پشت گردن و پوست زيرين دارچيني تيره و مشخصه واضح آن، دسته نوارهاي مشكي پررنگي است كه در سراسر بدن آن وجود داشته و در قسمت انتهايي بدن بيشتر مي‌شود.
رفتار ببر جاوه:
ببر جاوه حيوان انزواطلبي است كه جز زمان جفت‌گيري و يا پرورش توله‌ها در باقي موارد تنها زندگي مي‌كند. راهي براي تعيين حد واقعي قلمروي ببر جاوه وجود ندارد، چون هيچگاه مجال يافتن و تصاحب يك قلمروي واقعي را نيافت. اين ببر موجودي شبزي بوده است. دانشمندان به اين نتيجه رسيده‌اند كه بعضي حيوانات قبلا روزگرد بوده‌اند ولي به خاطر وجود انسان د ر اطراف خود شبگرد شده‌اند. اين تغيير رفتار در بعضي گونه‌هاي (نظير سروال) رخ داده ا ست. از آنجا كه انسان در تمام نقاط جاوه حضور داشته، زندگي انفرادي بهترين روزنه اميد براي بقاي ببر جاوه بوده است. از آن گذشته اين حيوان در نقاطي كه آب وجود داشته، زندگي مي‌كرده است. مناطق پرآب، محل مورد علاقه ببرهاي جاوه بوده كه بيشتر وقت خود را به شنا كردن مي‌پرداخته و از آنجا كه شناگر خوبي بوده حتي به هنگام شنا در اقيانوس نيز مشاهده شده است. تكنيك شكار ببر جاوه نيز مانند ساير ببرها بوده است اين ببر آخرين بار در سال 1972 مشاهده شد و به خاطر سرزمين اصلي‌اش كه يكي از جزاير اندونزي بدين نام شناخته شده. از ببر جاوه تنها يك عكس موجود است.
6. ببر سوماترا
Sumatrian Tiger
(Panthera Tigris Sumatrac)
وضعيت فعلي: در معرض خطر انقراض
اين ببر، بومي جزيره سوماترا اندونزي و يكي از ببرهاي كوچك مي‌باشد. نرهاي بالغ از ماده بزرگترند و يك ببر نر بالغ بين 170 تا 220 سانتيمتر طول دارد و اين به جز دم يك متري آن است. وزن نرها بين 225 تا 275 كيلوگرم است. يك ماده بالغ از سر تا دم 170 سانتيمتر است و دم آن نيز حدود 70 تا 100 سانتيمتر مي‌باشد. وزن ماده‌ها به 150 تا 175 كيلوگرم مي‌رسد. ببر سوماترا موهاي سينه بلندي دارد. سر آن ساختمان چهارگوشي دارد كه در نيمرخ، شيب بيني را به پيشاني مي‌رساند. نوارهاي مشكي آن كه گروهي به هم نزديكند، بلند هستند. خز آن كوتاه و صاف است ولي براق نيست. ببر سوماترا به تازگي مورد توجه و مشاهدات علمي قرار گرفته و بسياري از جهات رفتار آن آشكار نيست. ببري قلمروگرا بوده كه قلمرو نرها ممكن است با هم همپوشاني داشته باشد. جفت‌يابي در كل سال مي‌تواند روي دهد. ببرهاي ماده موقع علامتگذاري قلمرو خود به نرها نيز نشان مي‌دهد كه آيا آمادگي توليدمثل را دارد يا خير. ببر سوماترا شكار در شب را ترجيح مي‌دهد. او به پشت طعمه خزيده و آن را با ضربه پنجه نقش زمين مي‌كند. وقتي طعمه را به زمين زد، سعي مي‌كند كه گلوي آن را به دندان بگيرد. ببر وقتي طعم را گرفت، بخت كمي براي فرار آن باقي مي‌گذارد. آنگاه با پنجه‌هاي قوي‌اش به گلوي آن فشار آورده و آن را خفه مي‌كند. ببر سوماترا مانند ديگر ببرها، طعمه‌هاي بزرگ نظير گوزن و آنتيلوپ را ترجيح مي‌دهد. سال‌ها پس از اعلان وضعيت ببر به دنيا به عنوان گونه در معرض خطر، جمعيت آن در طي دهه گذشته به نصف كاهش يافته است. هم اكنون 500 تا 600 قلاده ببر آزاد سوماترايي وجود دارد.
7. ببر بنگال
Bengal Tiger
(Panthera Tigris Tigris)
وضعيت فعلي: در معرض خطر
ببر بنگال بزرگترين ببر بعد از ببر سيبري است. اندازه بالغين به 265 سانتيمتر مي‌رسد و وزني بالغ بر 275 كيلوگرم براي نرها و 150 كيلوگرم براي ماده‌ها دم آنها در حدود 110 سانتيمتر است. گرچه گزارش‌هايي مبني بر وجود ببرهاي بنگالي با 4 مترطول و 500 كيلوگرم وزن وجود دارد. ولي شواهد علمي از چنين گزارش‌هايي پشتيباني نمي‌كند. قبل از استقلال هندوستان ببرها به عنوان يك عامل تهديد و نيز براي ورزش شكار مي‌شدند. شكار ورزشي‌ ببرها بيشتر توسط مهاراجه‌هاي هند و يا لردهاي انگليسي انجام مي‌شد. آنها سوار بر فيل شده و اين در حالي بود كه صدها مرد پياده همراه آنها، با آتش زدن بوته‌ها ببرها را به سوي نقطه خاصي فراري مي‌دادند و وقتي كه آنها در تيررس قرار مي‌گرفتند، توسط مهاراجه‌ها و لردها شكار مي‌شدند. پس از شكار، ببر به دام افتاده مورد اندازه‌گيري قرار مي‌گرفت كه در بعضي موارد نتايج اعلام شده بيش از چيزي بود كه مورد اندازه‌گيري قرار مي‌گرفت. از آب گذشته، ببري كه توسط يك اشراف‌زاده شكار مي‌شد، بايد اندازه‌هايي در شأن آن اشراف‌زاده مي‌داشت و مسلما ببري كه توسط يك اشراف‌زاده انگليسي شكار مي‌شد، مي‌بايست حتما از ببري كه مهاراجه شكار مي‌كرد بزرگتر باشد.
از اينها كه بگذريم، يافته‌هاي علمي ببر بنگال را بعد از ببر سيبري بزرگترين ببر مي‌داند و آنرا در بين ديگر ببرها دومين ببر بزرگ معرفي مي‌كند. ببر بنگال تصويري است كه مردم با شنيدن نام ببر براي خود تصور مي‌كنند. اين ببرن نسر و پنجه‌هاي بزرگي دارد. خز آن نارنجي رنگ است كه الگوهايي از نوارهاي سياه باريك دارد. موهاي به نسبت كوتاهي دارد و داراي ريش زبر و افتاده‌اي است. ببر بنگال را با اسمي ديگري مثل ببر هندي، ببر سلطنتي و ببر بنگال سلطنتي نيز مي‌خوانند. وقتي مردم ببر بنگال را به ذهن مي‌آورند، جانور وحشي ترسناكي را تصور مي‌كنند كه براي مدتي رفتار كليشه‌اي يكساني دارد. ببر بنگال ببر منزوي، صبور و با احتياطي است كه از پوشش جنگلي اطراف خود براي تعقيب و شكار طعمه استفاده مي‌كند. وقتي طعمه در دسترس قرار گرفت. ببر به سوي گلوي‌ آن خيز برمي‌دارد و با يك گاز محكم گردنش را مي‌شكند و با فشردن مجراي تنفسي باعث خفگي طعمه مي‌شود. بعضي از ببرهاي بنگال بدين طريق انسانهايي را از پا در آورده‌اند. در اينجا بايد متذكر شده كه ببرها اصولا از نزديكي به انسان پرهيز مي‌كنند و ترجيح مي‌دهند كه در فواصل دور از انسان باقي بمانند. مسئله شكار انسان توسط ببرها ممكن است از آنجا ناشي شود كه انسان‌ها ببرها را در درون زيستگاه‌هايشان تحت فشار قرار داده‌اند و ببرها محلي را براي فعاليت نيافته‌اند. در مورد تهديد زندگي انسان نبايد اغراق كرد. و بايد اين را از نظر دور نكرد كه تنها معدودي از ببرها هستند كه به انسان نزديك شده‌اند. از سوي ديگر يكي از مشكلات، حفاظت ببرها در مناطقي است كه سكونت‌گاه انسان است و انسان‌ها نمي‌خواهند در اين قلمرو با ببرها شريك باشند. كوتاه كردن دست ببر از زيستگاه و طعمه‌هاي مورد علاقه‌اش باعث شده كه اين حيوان رو به شكار دام‌هاي اهلي بياورد و اين تنها زماني است كه تحت فشار گرسنگي قرار گرفته باشد. ولي به هر حال جداكردن زيستگاه‌هاي ببر و انسان از يكديگر مشكل است و علاوه بر اين، رشد روزافزون جمعيت را نيز نبايد از ياد برد. كه اين مسئله در آينده تعارضات بين ببر و انسان را افزايش مي‌دهد. ببر بنگال ببري قلمروگرا است كه گاهي زد و خوردهايي ميان مهاجمان و صاحبان قلمرو رخ مي‌دهد او در عين حال موجودي صبور است و مي‌تواند ببر ديگري را در نزديكي‌ ببرهاي خود تحمل كند. برخي از ببرها نيز ببرايي آواره هستند كه پس از مدتي اقامت در يك زيستگاه (كه ممكن است چند هفته تا چند ماه باشد) آن زيستگاه را به سمت زيستگاه ديگري ترك كنند. گرچه ببرهاي بنگال موجوداتي انزواطلب هستند ولي گاهي ديده شده كه در كنار رودخانه‌ها و يا درياچه‌ها به طور دسته‌جمعي زندگي مي‌كنند. اين امر البته به خاطر خوي اجتماعي آنها نيست، بلكه به خاطر اين است كه آنها يكديگر را فقط تحمل مي‌كنند. ببر بنگال نيز عاشق آب است و انتخاب عمده‌اي از قلمروها بر مي‌گردد به جريانات آبي موجود در زيستگاه‌هاي آنها. آنها شناگران قابلي هستند و در روزهاي گرم، عمده وقت خود را به آبتني مي‌پردازند. در زمان جفت‌يابي ممكن است قبل از توليدمثل، ببرهاي نر و ماده براي ماهها در كنار هم بمانند. در زمان تولد تا 6 توله متولد مي‌شود كه سن بلوغ آنها 4 سال است و توله‌ها تا 3-2 سالگي در قلمروي مادر مي‌مانند.
8. ببر بالي
Bali Tiger
(Panthera Tigris Balica)
وضعيت فعلي: منقرض شده
توصيف ببر بالي:
اين ببر كوچكترين ببر بين 8 زيرگونه ببر شناخته شده بود. اگر قياسي انجام دهيم مي‌بينيم كه اين ببر به اندازه يك پلنگ بوده و يا جثه‌اي در حدود نصف ببر سيبري داشته است. حتي وزن بزرگترين ببر نر شناخته شده بالي از 100 كيلوگرم تجاوز نمي‌كرده است. امروزه در ميان ببرهاي موجود، ببر سوماترا كوچكترين ببر جهان به شمار مي‌رود. ببر بالي داراي خز ضخيمي به رنگ نارنجي تيره و نوارهاي تيره‌تر و كمتري به نسبت ببرهاي ديگر بوده است. نوارهاي پهن‌تر با تمايل به بيرون بوده‌اند كه بين آنها خال‌هاي كوچك و سياهي به چشم مي‌خورده است. قسمت‌هاي روشن كاملا سفيد و نوارهاي ميله شكل باريكو غير معمولي در سر داشته‌اند. جمجمه ببر بالي به خاطر وضعيت متفاوت دندانها از ديگر انواع ببر قابل تشخيص است.
پراكندگي تاريخي ببر بالي:
ببر بالي در جزيره بالي پراكنده بود، از دهه 1940 به بعد به عنوان يك گونه منقرض شده مورد شناسايي قرار گرفت. ببر بالي يكي از 8 زيرگونه ببرها است كه داراي كوچكترين قلمرو بوده و اين خود يك عامل تهديدكننده براي آنها بوده است. تا عصر حاضر مشاهده آنها تداوم داشته و در سال 1970 يك گزارش مشكوك مربوط به منطقه شرقي در حال حفاظت به دست آمد و در سال 1972 كارگراني كه در جنگل كار مي‌كردند ديدن ببر گزارش دادند. از آن تاريخ به بعد گزارش ديگري وجود ندارد. طي 8 سال بعد تحقيقات متعددي د ر نواحي حفاظت شده‌اي كه از آنجا مشاهده ببر گزارش شده بود صورت گرفت. در جريان اين تحقيقات هيچ گونه ببر زنده‌اي يافته نشد. در حالي كه در يكي از مطالعات اثر پنجه‌اي يافت شد كه به خاطر بزرگي آن با اثر پنجه يك ببر سازگار بود. در مطالعه ديگر حتي لاشه‌اي كه حاكي از حمله يك گوشتخوار باشد، پيدا نشد. افزايش سريع جمعيت انساني و رشد تقاضا براي زمين‌هاي كشاورزي منجر به جنگل‌زدايي و نابودي بقاياي زيستگاه‌هاي كوچك اين ببر گرديد. عاقبت تنها ببرهاي باقي مانده به كنج شمال غربي جزيره بالي رانده شدند. از اوايل تا اواسط دهه 1930 بيشتر ببرهاي بالي با به عنوان نمونه شكار از بين رفتند يا سر از موزه‌هاي تاريخ طبيعي درآوردند. قبل از آن احتمالا فقط در مناطق كوهستاني تنگ زندگي مي‌كردند كه حتي در آنجا نيز از دست شكارچيان اروپايي كه به جزيره بالي به شكل تورهاي شكار سازمان يافته بودند، در امان نبودند. شكارچيان محلي و شكارچيان تروفه به حد كافي سلاح گرم داشتند. در بين دو جنگ جهاني ببرهاي بالي به طور وحشتناكي شكار شدند و در پايان جنگ جهاني دوم به نظر رسيد كه زيرگونه ببر بالي كاملا ناپديد گشته. شكار آخرين ببر بالي در غرب بالي در منطقه سومبار كيما به تاريخ 27 سپتامبر 1937 اتفاق افتاد و در طي آن يك ماده ببر جوان شكار شد. تاريخ دقيق انقراض ببر بالي مشخص نيست. گرچه در طي سال‌هاي 1940 گزارشاتي مبني بر وجود چند ببر بالي زنده در جزيره بالي وجود دارد. ببر بالي گرچه در سال 1912 به عنوان يك زيرگونه جداگانه شناسايي شد، ولي رده‌بندي آن به عنوان يك زيرگونه جدا هم اكنون نيز مورد ترديد ا


می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 283

تاریخ انتشار: شنبه 26 اسفند 1391 ساعت: 12:3
نظر

ا

 

مقدمه

ببر گوشتخواری است با اندازه بزرگ و طول بدن آن تا 290 سانتیمتر و دم آن تا 110 سانتیمتر و وزن آن تا 320 کیلوگرم است. نیرومندترین و درنده‌ترین پستاندار گوشتخوار جهان و از تیره گربه سانان است. ببر ٬ تا حدود ٢٠٠ سال پیش ٬ در بیشتر جاهای آسیا وجود داشت ٬ اما شکار بی‌رویه و از بین رفتن زیستگاههای طبیعی آن بدست انسان ٬ نسل این جانور را در بسیاری از مناطق آسیا برانداخت. ببر جانور مقاومی است و توان سازش با شرایط محیطی گوناگون را دارد. درجنگلها ٬ درخت‌زارها ٬ علفزارها و نیزارهای مردابی زندگی می‌کنند.
 

تصویر




پوست ببر به رنگ زرد مایل به قهوه‌ای تا نارنجی مایل به قرمز همراه با نوارهای عرضی سیاه یا قهوه ای پررنگ است. درازا ٬ پهنا و فاصله بین این نوارها در هر نژاد بسیار تفاوت دارد. ببرها یال ندارند٬ اما بسیاری از آنها گرداگرد صورت موهای بلندی دارند که پهنای سر را بیشتر می‌نمایاند . موی بدن ببر بنگال و ببرهای جنوب شرقی آسیا کوتاه است . اما نژادهایی که در مناطق سرد و یخبندان زندگی می‌کنند موهای پرپشت و بلندی دارند که آنها را از سرمای شدید محافظت می‌کند.

ببرها همانند دیگر گربه سانان ناخنها و دندانهای بلند و تیز دارند و می‌توانند به سرعت ولی آرام و بی‌صدا حرکت کنند . ببر بسیار چالاک و سریع است و می‌تواند تا ٩ متر در هر جهش بپرد ٬ اما خیلی زود خسته می‌شود و اگر نتواند شکار خود را در مسافت کم و مدت زمان اندک بگیرد از تعقیب آن دست برمی‌دارد. ببر برخلاف دیگر گربه سانان ٬ به آب علاقه فراوان دارد و شناگر ماهری است. 

نحوه زندگی و شکار

ببر بیشتر در جنگلها و نواحی دور از انسان در نقاطی که حیواناتی چون خوک وحشی و سم داران دیگر فراوان هستند زندگی میکنند. فعالیت شبانه دارد ولی ممکن است در روز نیز دیده شود. حیوانی است قوی و پر تحرک و مقاوم. به این ترتیب کاملا به شکار نزدیک شده و بطور ناگهانی به وی جهش میکند. معمولا بوسیله شکستن مهره های گردن و خرد کردن جمجمه شکار خود را فورا میکشد. میتواند شکارهای بزرگی مانند گوزن و گاو را را با دندانهای خود حمل کرده به جای مناسب ببرد. ببرهای زخمی و آنهایی که به انسان خواری عادت دارند انسان را مورد حمله قرار میدهند. ببر معمولا گوزن ٬ آهو ٬ گاو و گاومیش وحشی و گراز و گاهی بچه فیل شکار می‌کند. از جانورانی مانند پرندگان ٬ میمونها و حتی لاک پشت و قورباغه نیز تغذیه می‌کند. در بعضی مناطق آسیا که محیط زیست طبیعی ببر آسیب دیده است. 

 

تصویر

 

ببرهای نر

ببرهای بالغ نر معمولا تنها زند گی می کنند و قلمرو مشخصی دارند و نرهای دیگر را از آن می رانند . هر چه تعداد شکار در منطقه ای کمتر باشد ٬ وسعت قلمرو زیادتر است ٬ معمولا قلمرو ببرها بین ٦٥ تا ٦٥٠ کیلومتر مربع مساحت دارد . این جانور قلمرو خود را با ادرار و یا مایعی که از غده های قاعده دم آن ترشح می شود نشانه گذاری می کند . بوی این نشانه ها به ببرهای نر دیگر هشدار می دهد ٬ که از ورود به قلمرو خودداری کنند . قلمرو هر ببر نر از چند قسمت کوچکتر تشکیل می شود که در هر یک از آنها ٢ یا چند ببر ماده زندگی می کنند. 

تولید مثل

هر دو تا سه سال یکبار بچه می زاید. دوران آبستنی آنها در حدود 105 تا 113 روز است. معمولا دو یا سه قلو می زایند ولی تعداد بچه ها تا 6 نیز دیده شده است. بچه هایی که تازه متولد میشوند به اندازه یک گربه اهلی و به وزن 1400 گرم هستند و بعد از 2 هفته چشم باز میکنند. بچه ها به سرعت رشد کرده و بعد از یک ماه کم کم به دنبال مادر خود راه می افتند. تا شش ماهگی از شیر مادر تغذیه میکنند و تا یکی دو سال با مادر میگردند ولی تا سه سالگی در حدود لانه میمانند و بعد از آن به نقاط دیگر میروند. در سن چهار سالگی از لحاظ جنسی بالغ میشوند. 

 

تصویر

 

پراکندگی در ایران

ببر در ایران در نواحی جنگلی کوههای البرز و جنوب دریای خزر در گیلان و مازندران و گرگان از حدود آستارا تا نواحی شمال ترکمن صحرا زندگی میکرده است. ولی از 30 سال پیش تعداد آنها خیلی کم شده و نسلشان در ایران در معرض نابودی است. 

پراکندگی جهانی

در جنوب قفقاز و جنوب شرقی ، ماوراء خزر ، جنوب چین ، کره ، هندوستان ، افغانستان ، ایران و ترکیه دیده میشود. 

مباحث مرتبط با عنوان


می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 293

تاریخ انتشار: شنبه 26 اسفند 1391 ساعت: 12:1
نظر

ا

 


مشخصات

پلنگ گوشتخواری است بزرگ که طول بدن آن تا 160 سانتیمتر و گاهی تا 180 سانتیمتر و طول دم تا 110 سانتیمتر و بلندی در ناحیه شانه تا 75 سانتیمتر می‌رسد. بدن دراز و باریک و دستها و پاها قوی و به اندازه متوسط و پنجه‌ها ناخن بزرگ که بطور واضح از دو طرف فشرده شده است. گوشها کوتاه و مدور و بدون موهای بلند انتهایی است. دم دراز و طول آن معمولا از نصف طول بدن بیشتر و ظریف و باریک است. رنگ بدن خالدار و در رنگ سفید زمینه آثاری از زردی یا زرد قرمز یا زرد خاکستری وجود دارد.


تصویر



دسته خالهای گل مانند در همه جا در روی بدن و دم و دستها و یا پرکنده شده است. در عقب و وسط پشت بدن بعضی خالها دنبال هم قرار گرفته و به صورت نوار نمایان می‌شوند. جمجمه خیلی بزرگ و دراز و نسبتا باریک است. ناحیه پیشانی تقریبا مسطح است و در وسط آن فرو رفتگی طولی وجود دارد. پهنایجمجمه در بالای دندانهای نیش خیلی بیشتر از پهنا در عقب زایده‌های پس حدقه‌ای است. استخوانهای بینی دراز و نسبتا باریک است. انتهای عقبی استخوانهای بینی به لبه عقبی استخوان فکی می‌رسند یا بیشتر از آن امتداد می‌یابند. دندانهای نیش خیلی بزرگ و اولین پیش آسیای بالا همیشه وجود دارد. 

نحوه زندگی

پلنگ در نقاط جنگلی ، کوهستانها در ارتفاعات نسبتا زیاد تا 3500 متر زندگی می‌کنند. نواحی پر درخت و صخره‌ای و نزدیک رودخانه را ترجیح می‌دهند. کمتر به کوهپایه‌ها پایین می‌آیند و به ندرت در دشتها دیده می‌شوند. اگر چه بیشتر شبها فعالیت می‌کنند ولی در روز هم دیده می‌شوند. خوراک اصلی آنها سم‌دارانی چون گوسفند ، بز کوهی و گاهی خوک وحشی است. هنگامی که این نوع شکارها کمیاب باشد از پرندگان و جوندگان و حیوانات کوچک دیگر تغذیه می‌کنند. گاهی به گله‌های گوسفند و بز حمله کرده و تلفاتی وارد می‌سازند. چنانچه زخمی شوند برای انسان بسیار خطرناک هستند.

از صخره‌ها و درخت به خوبی بالا رفته و ممکن است لاشه شکار خود را در بالای درخت نگهداری کنند. فصل جفت‌گیری آنها در اواخر زمستان و اوایل بهار است. دوران آبستنی در حدود 3 ماه طول می‌کشد. تعداد بچه ها 2 ، 3 و یا گاهی به 5 عدد نیز می‌رسد. بچه‌ها در لانه که معمولا در شکاف صخره‌ها و داخل غارها است و اغلب از گیاهان و برگ خشک پوشانیده شده است،‌ نگهداری می‌شوند. بچه ها بعد از 10 روز چشم باز می‌کنند و در سن بلوغ به غیر از دوران جفتگیری بطور انفرادی دیده می‌شوند. 



تصویر

پراکندگی در ایران

پلنگ در ایران تاکنون از گیلان ، مازندران ، گرگان ، خراسان ، آذربایجان ، کردستان ، لرستان ، همدان ، اصفهان گزارش شده است. 

پراکندگی جهانی

پلنگ در کشورهای سودان ، سومالی لند ، مصر ، مراکش ، عربستان ، ترکیه ، ایران ، پاکستان ، هندوستان ، چین و ... یافت شده است. 

مباحث مرتبط با عنوان


می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 241

تاریخ انتشار: شنبه 26 اسفند 1391 ساعت: 11:59
نظر

ا

 

مقدمه

شیر از لحاظ اندازه بدن و دم تقریبا مانند ببر است ولی از لحاظ داشتن رنگ یکنواخت گندمگون که بدون نوارهای تیره عرضی است با آن تفاوت می‌کند. در شیر در انتهای دم یک دسته موی سیاه ودر عقب گوش یک لکه سیاه وجود دارد و بین پهلوهای بدن با ناحیه شکم و سطح خارجی با سطح داخلی دستها و پاها اختلاف زیادی دیده نمی‌شود. در پهلوها و بالای گردن موهای بلند به صورت یال وجود دارد.

نرها از ماده‌ها بزرگتر هستند و در نرهای بالغ در بالای شانه تا بالای سر و روی گونه‌ها و پهلوهای گردن تا سینه موهای بلند یال مانند روئیده شده است. اندازه یال در نژادهای مختلف شیر متفاوت است. در شیر ایرانی یال کوتاهتر است. بچه‌های تازه متولد شده گاهی به رنگ یکنواخت هستند ولی اغلب در بالای بدن آنها لکه‌هایی دیده می‌شود. این لکهها بیشتر دنبال یکدیگر قرار گرفته و به شکل نوارهای عرضی در می‌آیند. 

 

تصویر

 

نحوه زندگی و تغذیه

شیر مانند سایر گوشتخواران در روز استراحت کرده و در شب بخصوص اوایل شب فعالیت می‌کند. از علفخواران بزرگ مانند خوک وحشی و گوزن و سایر سم‌داران اهلی مانند گاو و گاومیش تغذیه می‌کند. گاهی به انسان حمله‌ور می‌شود ولی معمولا برای دفاع از خود انسان را مورد حمله قرار می‌دهد. در حدود پنج سالگی کاملا بالغ می‌شوند. بعد از تولد بچه‌ها نرها مادر و بچه‌ها را ترک نمی‌کنند. دوران آبستنی در حدود 105 تا 112 روز است. بچه‌ها 2 تا 5 است. بچه‌ها معمولا با چشم بسته متولد می‌شوند و بعد از 6 روز چشم باز می‌کنند. مدت تغذیه از شیر مادر در حدود 3 ماه است. 

پراکندگی در ایران

یکی از قدیمی‌ترین شرحی که درباره شیر ایران وجود دارد مربوط به کتاب نزهت‌القلوب است که در سال 740 هجری بوسیله حمدالله مستوفی قزوینی تالیف شده است. در این کتاب نوشته شده است: مرغزار دشت ارژن بر کنار بحیره است که در آن صحرا است و در این محدوده بیشه است که در آن شیر شرزه بسیار باشد. طول این مرغزار دو فرسنگ و در عرض یک فرسنگ است. W.Ousley در سال 1819 ضمن اشاره به وجود شیر در جنوب ایران می‌نویسد که بوشهر به علت داشتن شیر زیاد به معدن شیر معروف بوده است. شیر در جنگلها و بیشه‌ها و نیزارها و بوته‌زارهای جنوب ایران از حوالی شیراز در فارس تا حدود کارون در خوزستان می‌زیسته است. 

 

تصویر

 

نژاد شیر ایرانی

این نژاد بوسیله تعدادی صفات از شیر آفریقایی تفاوت می‌کند. در جمجمه صندوق صماخ کمتر متورم بوده و ناحیه پس حدقه‌ای کوتاه‌تر و سوراخ جلوی حدقه‌ای معمولا بوسیله دیواره میانی به دو قسمت شده است. از لحاظ صفات خارجی دسته موهای انتهایی دم بلندترو دسته موهای بلند آرنج و ناحیه شکم نسبتا رشد بیشتر داشته و یال کوتاهتر است. موها بر حسب فصل ممکن است کوتاه و نرم یا بلند و ضخیم باشند. رنگ کلی بدن متغیر است و از گندمگون مخلوط با سرخی و سایه‌ای از سیاهی تا خاکستری با خاکستری نخودی و گاهی با سایه‌ای از نخودی مایل به سفید تغییر می‌کند. یال نیز ازلحاظ شکل رنگ متغیر است. 

پراکندگی جهانی

در جنگلهای گیر در کتیاور هندوستان ، نواحی استوایی آفریقا از سمالی لند تا سودان و تا جنوب غربی آفریقا دیده می‌شود. 

مباحث مرتبط با عنوان


می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 265

تاریخ انتشار: شنبه 26 اسفند 1391 ساعت: 11:58
نظر

مشخصات کامل حیوانات

ا

می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 461

تاریخ انتشار: شنبه 26 اسفند 1391 ساعت: 11:29
نظر

ا

 

 
  •  
  • جونده‌ای به اسم سنجاب
  • سلام. جونده ای هستم به اسم سنجاب. دم بلند و پرپشتی دارم، دست هایم کوتاه، پاهایم بسیار قوی و چشم هایم بزرگ است.
 
  •  
  • گراز یا خوک وحشی
  • سلام. من گراز هستم. قیافه ی من کمی خشن است و شما ممکن است از شکل من بترسید.
 
  •  
  • تمساح
  • سلام. من یک جانور دوزیستم. یعنی هم می توانم در آب زندگی کنم و هم در خشکی.
 
  •  
  • نهنگ گوشتالو
  • سلام. اسم من نهنگ است.بعضی ها مرا وال صدا می کنند. من در اقیانوس ها زندگی می کنم.
 
  •  
  • شتر، حیوان صحرا
  • حیوانی قوی هستم که سختی های زیادی را می توانم تحمل کنم، من شتر هستم. دست و گردنی دراز دارم. در مناطق گرم وخشک وبی آب و علف زندگی می کنم.
 
  •  
  • گربه‌ی شنی
  • سلام. اسم من گربه ی شنی است. شاید از خودتان بپرسید چرا گربه ی شنی؟
 
 
  •  
  • پلنگ قدرتمند
  • اسم من پلنگ. من از حیوانات پستاندار و جزء گروه گربه ها هستم.
 
  •  
  • سمور آبی
  • سلام. اسمم سمور آبیه. از خانواده ی راسوها هستم.لباس من یک خز بسیار قشنگ و ضخیم است که از من در برابر سرما محافظت می کند.
 
 
  •  
  • حلزون کوچولو
  • سلام بچه ها خوب به من نگاه کنید.اسم من حلزون است. من نوعی نرم تن هستم.
 
  •  
  • زرافه‌ی قدبلند
  • سلام بچه ها .اسم من زرافه است.جانوری بزرگ هستم که قد خیلی بلندی دارم با گردن و پاهایی دراز، من موجود عجیبی هستم ،برای اینکه هر قسمت از بدنم به یکی از موجودات شبیه است.
 
  •  
  • شکارچی خطرناک
  • سلام. من گرگم. قیافه ی من شبیه سگه اما با اون فرق دارم.سگ ها از گله ی گوسفندها مراقبت می کنند اما من به گله ی اونا حمله می کنم و اونا رو می درم و می خورم
 
  •  
  • پرستوی مهاجر
  • سلام. من یک پرنده هستم. اسمم پرستوست. شاید اسم بعضی از شما دختر کوچولوهای زیبا هم پرستو باشد. چون بعضی از مامان و باباها اسم منو برای بچه هاشون انتخاب می کنند. به نظر من که اسم قشنگیه، نظر شما چیه؟
 
  •  
  • کبک خوش آواز
  • سلام .من پرنده ای هستم به اسم کبک.پرنده ای زیبا که آواز خوشی هم دارم. نوک و پاهایم به رنگ قرمز است با پرهایی خاکستری و گلویی نخودی رنگ
 
  •  
  • بزرگ‌ترین پرنده
  • سلام. اسم من شترمرغه. من یه پرنده هستم. اما نمی تونم پرواز کنم. قیافه ی من هم شبیه مرغه و هم شبیه شتر
 
  •  
  • سجاقک زرنگ
  • بچه های خوب سلام... اسم من سنجاقک .من چها ر تا بال نازک دارم.به من میگن شکارچی سریع آخه من غذای خودم را تو هوا شکار میکنم و روی آب هم به راحتی حرکت میکنم
 
  •  
  • طوطی‌های باهوش
  • سلام. من طوطی هستم. پرنده ای باهوش با پرهای مخملی و رنگارنگ. من بیشتر در مناطق گرم و معتدل زندگی می کنم. ما انواع مختلفی داریم. دوستان من رنگ های مختلفی دارند. اما بیشتر به رنگ سبز هستند
 
  •  
  • پاندای سیاه و سفید
  • سلام دوستان خوبم.من نوعی خرس هستم. اما تفاوت های زیادی با خرس قهوه ای یا خرس قطبی دارم
 
  •  
  • گربه‌ی ناز‌نازی
  • سلام بچه های عزیز. من گربه هستم. تا به حال مرا زیاد در خیابان ها، کوچه ها یا حیاط ها دیده اید. البته بعضی از شما مرا در خانه هم نگه می دارید
 
  •  
  • بلدرچین
  • من بلدرچین هستم. پرنده ای کوچک و خپل. رنگم قهوه ای است و روی بال هایم خط های تیره ای دارم و سینه ام قرمز رنگ است
 
  •  
  • گورخرهای خط خطی
  • سلام. من یک حیوان شبیه اسبم. رنگم سیاه و سفید است، چهار پا دارم و خیلی خوب می دوم
 
  •  
  • جغدهای شکارچی
  • جغدها پرنده هستند. آن ها سرهای بزرگی دارند و دور چشمشان پر از پر است.آن ها نمی توانند مانند ما آدم ها چشم های خود را حرکت بدهند. آن ها برای دیدن دور و برشان سر خود را حرکت می دهند
 
  •  
  • خرس قطبی
  • سلام. من خرس قطبی ام، یک حیوان بسیار بزرگ که در خشکی زندگی می کند. خانه ی من در قطب شمال است.در آن جا هوا همیشه خیلی سرد است. اما چربی های زیر پوست و موهایم مرا گرم نگه می دارند
 

می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 406

تاریخ انتشار: جمعه 25 اسفند 1391 ساعت: 22:24
نظر

ا

 

همیت زنبور عسل

اهمیت زنبور عسل

 شناختن زنبور و ارزش گذاشتن به آن فقط به خاطر عسل، نادیده گرفتن اهمیت اصلی حشره بسیار مفید و عدم درک ارزش حقیقی آن است. مواد غذایی مورد نیاز زنبور عسل برای ادامه زندگی و بقای اجتماع آن بر دو نوع است. اول مواد قندی که از شهد گلها بدست آمده و به صورت عسل طبیعی تهیه و ذخیره می شود و دوم مواد چربی و پروتئینی که این دسته از مواد، از گرده گل گیاهان توسط زنبور تأمین می گردد. در حقیقت شهد گلها هیچ اثری به طور مستقیم روی زندگی گیاهان نداشته و صرفاً مزدی است که گیاه برای جلب زنبور و انجام عمل گرده افشانی توسط او پرداخت می نماید. به این صورت که عمل گرده افشانی نیاز بسیاری از گیاهان موجود در طبیعت بوده و بدون آن هرگز قادر به تولید میوه و بذر نشده یا با کیفیت بسیار نازلی تولید خواهند نمود.

 

 شناختنامه زندگی زنبور عسل

قبل از این که به زندگی زنبور عسل بپردازیم، ابتدا لازم است اشاره ای به حشرات داشته باشیم. شش پایان یا حشرات بیش از دویست و پنجاه میلیون سال است که در این کره خاکی سکونت دارند، این موجودات با پوشش سخت و ساختمان حلقه ای بدن و همچنین قدرت زاد و ولد زیاد و قدرت بالای مطابقت با محیط و ....، پر جمعیت ترین جانواران روی زمین را تشکیل می دهند. حشرات تمام فعالیت های حیاتی جانوران و گیاهان را تحت تاثیر قرار می دهند. با نگاه کاربردی و ظاهری حشرات را می توان به دو صورت تقسیم بندی نمود: 

 1- حشرات مضر: مانند حشراتی که جزء آفات کشاورزی محسوب می شوند و یا ناقل انواع بیماریها به انسان و دام می باشند، مانند پشه آنوفل و یا مگس معمولی.


می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 332

تاریخ انتشار: جمعه 25 اسفند 1391 ساعت: 22:9
نظر

ا

 

علوم طبیعت > زیست شناسی > علوم جانوری > بی مهرگان
علوم طبیعت > زیست شناسی > علوم جانوری > رده بندی جانوری
علوم طبیعت > زیست شناسی > کشاورزی
(cached)

بسم الله الرحمن الرحیم 
و اوحی ربک الی النحل ان اتخذی من الجبال بیوتا و من الشجر و مما یعرشون.ثم کلی من کل الثمرات فاسلکی سبل ربک ذللا یخرج من بطونها شراب مختلف الوانه فیه شفاء للناس ان فی ذالک لایه لقوم یتفکرون.(نحل 67-69) 
پروردگارت به زنبور الهام کرد که در کوهها و درختان و در آنچه سقف دارند لانه کن، آنگاه از هر میوه ای بخور و راه هموار پروردگارت را بپوی ، و از شکم آنها نوشابه ای که رنگهای مختلف دارد بیرون می آید، که آن باعث درمان مردم است، به راستی در این کار نشانه ای برای اندیشمندان است. 



img/daneshnameh_up/9/91/znborasal_1.jpg

مقدمه

زنبور عسل یکی از حشرات مفید برای انسان است که متعلق به رده دوبالان می‌باشد. زنبور عسل خیلی پیش از انسان در روی زمین بوجود آمده و زندگی می‌کرده است. زنبور عسل حدود 150 میلیون سال قبل وجود داشته و مشغول زاد و ولد بوده است. منتها با این تفاوت که در آن فاقد یک زندگی اجتماعی بوده و مثل خیلی از زنبورهای غیر عسلی امروزی ، زندگی انفرادی داشته و هر زنبور لانه مخصوص بخود را داشته و در آن زندگی می‌کرده است. کندو محلی است که زنبورها در آن تولد یافته ، کار کرده ، خواهران و برادران خود را پرورش داده و مواد غذایی لازمه را در آن انبار و ذخیره می‌کنند. زنبور عسل دارای نژادهای مختلف است و ساختمان بدنی پیچیده‌ای دارند. 

ساختار بدن زنبور عسل

سر

در جلوترین قسمت بدن قرار داشته و شامل اعضای زیر است: دو عدد چشم مرکب ، سه عدد چشم ساده ، دو عدد آنتن و دهان با خرطوم. بزرگی چشمها وسیله‌ای است که زنبوردار به کمک آن به راحتی می‌تواند زنبور نر را از کارگر تشخیص دهد. زیرا چشمهای زنبور نر بزرگتر بوده و از عقب سر بهم می‌رسند، ولی در زنبور کارگر و ملکه بهم نمی‌رسند. کار آنتنها ، لمس کردن و بوییدن است. زنبور به کمک خرطوم ، شهد را از روی گلها جمع آوری و از راه دهان به داخل کیسه عسلی می‌فرستد. 

سینه

از سه حلقه کیتینی درست شده و اعضای زیر به آن اتصال دارند: چهار عدد بال یا پر که دو عدد آنها بالهای جلویی و دو عدد دیگر بالهای عقبی هستند. شش عدد پا که جفت عقب آن دارای حفره‌هایی به نام سبد می‌باشند و زنبور عسل در دوران فعالیت خود گرده‌های گل در آن پر و با خود به کندو حمل می‌کند. این سبدها در کارگران بزرگتر از نرها هستند. 

شکم

در قسمت انتهایی بدن قرار داشته، از 6 حلقه کیتینی پشتی و 6 قطعه شکمی تشکیل شده است. در انتهای شکم مخرج برای دفع مدفوعات دیده می‌شود. از راه همین مخرج ، زنبور قادر است خاری را که در داخل بدنش جای دارد، خارج کرده و نیش بزند. زنبور نر نمی‌تواند نیش بزند، چون اصلا نیش ندارد. 



تصویر

غده های مهم

  • در داخلا دو طرف سر کارگر یک جفت غده‌ای به نام غده‌های شیری وجود دارد که از خود ماده‌ای به نام شیر یا ژله شاهانه ترشح می‌کند و با آن ملکه و لاروهای خیلی جوان را تغذیه می‌نمایند.
     
  • غده‌های بزاقی همراه با یک جفت غده سینه‌ای بوسیله یک کانال مشترک ، ترشحاتشان را به داخل دهان زنبور می‌ریزند. ترشحات این غده‌ها در موقع لارو بودن صرف تنیدن به دور خود شده و پس از رشد و تبدیل به یک زنبور کامل ، نقش غده بزاق دهان را در زندگیشان بازی می‌کنند.
     
  • غدد زیر آرواره‌ای که در کارگران خیلی کوچک و غیرفعال بوده و در ملکه بسیار بزرگ و فعال است. ماده‌ای بوسیله این غده ترشح می‌شود که با بوی مخصوصش باعث تمیز ملکه از سایر زنبورها می‌شود.
     
  • در زیر شکم زنبورها 4 جفت غده‌های مومی وجود دارد که سه جفتش فعال هستند و موم ترشح می‌کنند و بکار ساختن سلولها و شان می‌خورند.
     
  • غده‌های بویایی: در پشت زنبورها غده‌ای به نام غده بویایی دیده می‌شود که کارش تشخیص بوهاست.
     
  • غده‌های مخزنی: سه عدد غده در مخزن به نام غده‌های مخزنی ، مدفوعاتی را که در آنجا ذخیره شده‌اند، مرتب ضد عفونی می‌کنند.



تصویر

نژادهای زنبور

زنبور هندی Aspis Indica

کمی کوچکتر از زنبور عسل معمولی بوده ، قدر کارگرش 13 میلیمتر می‌باشد. سلولهایی را که با موم در روی شانها درست می‌نماید از سلولهای زنبور عسل کوچکتر هستند. 

زنبور درشت Apis Dorsata

در هندوستان و چین زندگی نموده و بزرگترین نوع زنبور عسلی است که تاکنون شناخته شده است. به حالت وحشی زندگی کرده و در زیر شاخه‌های درخت شانش را می‌چسبانند. سالانه چند بار از نقطه‌ای به نقطه دیگر کوچ می‌نمایند. 

زنبور ریزApis Florea

از همه زنبورها کوچکتر بوده و فقط یک شان درست می‌کنند که مثل زنبورهای درشت به زیر شاخه درخت می‌چسباند به حالت وحشی در هندوستان و جنوب ایران یافت می‌شوند. 

زنبور عسل معمولی Apis Meaifica

همان زنبور عسل معمولی است که فقط آنها را در دهات و شهرها برای تولید عسل در کندوها نگهداری می‌کنند. خواصی را که از یک نژاد خوب باید انتظار داشت عبارتند از: آرام باشند و نیش نزنند، پر محصول باشند، بچه به اندازه لازم بدهند، گلهای شهددار را به سرعت پیدا کنند، در مقابل امراض مقاوم باشند، مصرف عسل زمستانی آنها کم باشد، رشد سالانه‌شان را هر چه زودتر شروع کرده و سریع به حداکثر رشدشان برسند. از مهمترین نژادهای این زنبور می‌توان به زنبور عسل اروپای مرکزی ، زنبور سیاه ، زنبور ایتالیایی قفقازی و زنبور نژاد ایرانی نام برد. 

آفات و بیماریهای زنبور عسل

از مهمترین بیماریها می‌توان به لوک آمریکایی ، لوک اروپایی ، نوزما ، کنه دونی ، یبوست ، شپشک زنبور عسل و کرم موم خوار اشاره کرد. 

مباحث مرتبط با عنوان


می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 290

تاریخ انتشار: جمعه 25 اسفند 1391 ساعت: 22:9
نظر

ا

 

مقدمه

حشرات جانورانی هستند که دارای سر ، سینه و شکم بوده و دارای یک جفت شاخک هستند دارای قطعات دهانی بوده و دارای سه زوج پاهای بندبند هستند و دو زوج بال‌دار هستند دارای قلب باریک می‌باشند. تنفس آنها با لوله‌های نای منشعب و شاخه شاخه است. دفع به کمک لوله‌های مالپیگی صورت می‌گیرد. مغز در این جانوران از عقده‌های مجتمع تشکیل شده و لقاح داخلی و جنس نر و ماده جداست. تخم گذارند و رشد تخم تدریجی با دگردیسی است. حشرات را به دو زیر رده بی‌بالان یا بی‌دگردیسان و زیر رده بال‌داران یا حشرات بال‌دار تقسیم می‌کنند. حشرات بال‌دار به چندین راسته تقسیم می‌کنند که راسته زنبورها جزء بال‌داران نازک می‌باشد. 

 

تصویر

 

راسته نازک بالان

ضمایم دهانی خردکننده و لیسنده دارند. اغلب دارای چهار بالبند ولی بعضی بال ندارند. بالها کوچک و غشایی و دارای چند رگبال است. هنگام پرواز بالها با یکدیگر در هر طرف می‌پیوندد حیوانات ماده دارای اندام تخم گذارند و این اندام برای اره کردن ، خراشیدن یا نیش زدن می‌باشد. لاروها شبیه گرم درخشنده و گاهی فاقد پا هستند. شفیره‌ها معمولا در داخل پیله می‌باشند دگردیسی آنها کامل است. عده‌ای از این جانوران زندگی اجتماعی و بعضیها زندگی انفرادی دارند. بعضی لاروهای آنها به حالت انگلی زندگی می‌کنند. 

دم درازان یا زنبورهای جنگلی

بدن آنها استوانه‌ای شکل است زنبورهای درشتی می‌باشند، شکم آنها خاردار است و ماده‌ها دارای اندام تخم ریز بلندی می‌باشند و لاروها در جنگلها و در روی درختان زندگی می‌کنند. 

دله زنبوران

بلندی آنها از 4 تا 38 میلیمتر می‌رسد اندام تخم ریز در این جانوران بلند است در تالسا تا 150 میلیمتر می‌رسد لاروها انگل پروانه‌ها و سایر حشرات هستند و انگل داخلی یا خارجی می‌باشند بدن حیوان بالغ باریک و کشیده و رگبالهای آنها زیاد است شاخکهای آنها رشته‌ای و دارای مفصلهای زیاد است. 

 

تصویر

 

پشه زنبوران

شبیه دله زنبوران ولی کوچکتر از آنها می‌باشند عادات و طرز زندگی آنها نیز شبیه نمونه‌های قبلی و بزرگی آنها کمتر از 3 میلیمتر است. این جانوران معمولا در خارج از بدن میزبان به صورت شفیره درمی‌آیند تخم‌ریز آنها بلند یا کوتاه است مثال آپانتلس گنگرگاتوس

خلکی سیان

زنبورهای کوچک و متوسطی می‌باشند شاخکهای آنها زانودار و خمیده است رنگ آنها سیاه یا فلزیست. تعداد لاروها در دانه‌ها یا ساقه‌ها وجود دارند. 

مازو زنبوران

حشراتی کوچک و ریزند شکم آنها از طرفین فشرده است تخمها در بافتهای گیاهان مخصوصا در روی درخت بلوطگذاشته می‌شود و در اطراف لاروهای در حال رشد گالهای متورمی تولید می‌شود. حیوان نر آن کمیاب و تولید مثلبکرزایی در آنها زیاد است. 

سیه زنبوران

حشراتی بزرگ سیاه رنگ و مو دارند لاروهای آنها انگل حشرات دیگرند مانند تیفیا

طلا زنبوران

پوست آنها رنگین است و دارای رنگهای مخصوص با جلای فلزی می‌باشد و سطح زیرین شکم آنها مسطح است. لاروهای آنها در حجره‌های لانه زنبورهای عسلو زنبورهای وحشی وجود دارند. 

زنبوران

این زنبورها نیش می‌زنند و نیش آنها دردناک است. ماده‌های جوان زمستان را در محل امنی می‌گذارنند و در فصل مساعد اقدام به تشکیل اجتماعی می‌کنند که یک فصل طول می‌کشد. لانه آنها از ماده‌ای شبیه کاغذ است که دارای شانه‌های افقی است و هر شانه شامل تعدادی حجره است که لاروها را دربر می‌گیرد. کارگرها زیادند و نرها در اواخر تابستان از تخمکهای لقاح نشده تولید می‌شوند. بالغها از نوش گلها یا شیره میوه‌ها تغذیه می‌کنند. 

گل مالان

شکم در این زنبورها کشیده و طویل است و انتهای آن ستبر می‌باشد. لانه‌های خود را از گل بر روی زمین می‌سازند و در آن شکاری نیش خورده جهت تغذیه لاروها قرار می‌دهند. 

 

تصویر

 

عسل زنبور نمایان

این زنبورها در لانه‌های جداگانه ولی نزدیک به یکدیگر زندگی می‌کنند لاروها در حجره‌های روبازند و هر روز حیوان بالغ به آنها غذا می‌دهد. 

تک عسل زنبوران

هر زنبور ماده یک لانه تهیه می‌کند و در آن تخم می‌گذارد و به لاروها نوش گلها و دانه‌های گرده می‌خوراند. لانه‌ها نزدیک یکدیگر قرار دارند. مدخل بعضی از لانه‌ها را یک زنبور نگهبان محافظت می‌کند. 

کلان لبان

در این زنبورها دارای سر پهن ، زبان دراز و آرواره‌های زبرین آنها تیز است در ساقه گیاهان و یا در چوب یا در زمین لانه می‌سازند و لانه‌های آنها محتوی نوش گلها و دانه‌های گرده است. 

درودگران

زنبورهای بزرگ و سیاه رنگ می‌باشند موهای روی بدن آنها کم است و آرواره‌های زبرین آنها قوی است و برای کندن حفره در چوبها جهت لانه سازی بکار می‌رود. 

کلان عسلیان

دارای اندازه‌های متوسط تا بزرگند. روی بدن آنها موهای متراکم وجود دارد و زبان آنها طویل است و برای گرده افشانی شبدر و بسیاری از گیاهان خانواده غلاتبکار می‌رود. ملکه‌های جوان که زمستان را گذرانیده‌اند اجتماعی را تولید می‌کنند که یک فصل طول می‌کشد و در این اجتماع ملکه تعدادی کارگر نرها وجود دارند. این افراد در لانه‌های موش یا سایر جوندگان لانه می‌سازند و در لانه آنها حجره‌های مومی برای دربرگرفتن لاروها و حجره‌های عسل جهت انبار کردن غذا وجود دارد. 

عسل زنبوران

روی چشم این زنبورها کرک وجود دارد. کارگرها دارای سبد یا زنبیل گرده در پشت پاها می‌باشند. این زنبورها بومی دنیای قدیم‌اند و نمونه آنها آپیس ملیفرا یا زنبور عسل معمولی می‌باشد که یکی از حشرات مفید می‌باشد. زنبور عسل یکی از حشرات مفید می‌باشد که در تهیه عسل از آن استفاده می‌شود. 

مباحث مرتبط با عنوان


می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 287

تاریخ انتشار: جمعه 25 اسفند 1391 ساعت: 22:8
نظر

ا

 

 

زنبورهای عسل و زنبورهای معمولی از حشراتی هستند که به راحتی می‏توان آنها را شناخت؛ چون بدن آنها دارای نوارهای زرد و سیاه یا سفید و سیاه است. ناحیه دم در زنبورهای معمولی و زنبورهای عسل کارگر نیش دارد. زنبورهایعسل برای دفاع از خود نیش می‏زنند و معمولاً بعد از نیش زدن می‏میرند.

- در هر کندوی زنبور عسل یک ملکه وجود دارد که بقیه زنبورها برای او کار می‏کنند. آنها خانه‏هایی از موم به نام حجرهمی‏سازند.

زنبورهای عسلی

1) ملکه در هر حجره یک تخم می‏گذارد.

 2) تخم رشد می‏کند و به نوزاد کرمی شکل (لارو) تبدیل می‏شود.

 3) کارگران به لاروها غذا می‏دهند.

 4)  لاروها خیلی زود به صورت یک زنبور بالغ در می‏آیند.

زنبورهای عسلی

زنبورهای عسل شیره گل‏ها را جمع‏آوری می‏کنند و با آنها عسل می‏سازند. سپس عسل را در حجره‏ها برای تغذیه‏نوزادان نگه می‏دارند.

زنبورها‏ی عسل مودار از زنبورهای عسل معمولی بزرگ‏تر و بدن آنها موهای کوتاه بیشتری دارد. آنها برای جمع‏آوری گرده گل‏ها از پاهای عقبی خود استفاده می‏کنند. زنبور عسل دانه‏های گرده را در کیسه گرده که در روی پاهای عقبیجانور است، حمل می‏کند.

گیاهان برای تولید مثل به پراکنده‏ شدن گرده گل‏های خود توسط زنبورها نیاز دارند.


می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 315

تاریخ انتشار: جمعه 25 اسفند 1391 ساعت: 22:5
نظر

ا

 

حشرات
حشرات حشرات و ساير جانداران هم خانواده  نظير عنكبوت ها و  عقربه، گروه وسيعی از جانداران را تشكيل می دهند كه بنام آرتروپودها معروف می باشند. وجه مشترك تمامی اين جانداران، داشتن پوشش سخت بیرونی بوده كه اسكلت خارجی  ناميده می شود كه  اين پوشش از بخش نرم دروني بدنشان محافظت می كند. بدن اين گروه از  جانداران از بخش های مختلفی تشكيل شده است.  زنبور عسل، زنبور  و مورچه ها  مورچه ها  را می توان در هنگام گردش و  در حياط منزل  مشاهده و يا صدای وز وز زنبور عسل را  در محيط های داراي گلهاي وحشي شنيد. اين گروه از حشرات بنام هايمنوپترا  معروف بوده كه به معني  حشرات داراي بالهاي غشايي می باشند. صدای زنبورها در اثر بهم زدن سريع چهار بال ريز آنان ايجاد می شود درصورتيكه صدايی از مورچه های كارگر شنيده نمی شود كه بواسطه نداشتن بال در آنان می باشد.  زنبور عسل زنبور عسل ها به عنوان عامل مهم در گرد افشاني گياهان محسوب می شوند. زنبورها  در هنگام گردش ميان گياهان، گرده های گلها  همراه خود از گياهي به گياه ديگر منتقل می كنند.  زنبورها گرده و شهد گلها  جمع آوری نموده و اين عمل توسط اعضاء دهاني صورت می گيرد.   زنبور زنبور های بزرگ زرد رنگ از مايعات شيرين نظير شهد استفاده می كنند ولي از اين مايع جهت تغذيه حشرات و لاروها استفاده می كنند. بعضي از اين زنبورها داراي نيش های بي حس كننده  بوده كه ساير حشرات را نيش می زنند و آنها را  در داخل زمين دفن كرده و تخم ها را بر روی بدن اين حشرات تخم ریزی می كنند. لارو هايی كه از تخم بيرون می آيند از بدن اين حشرات   ناتوان جهت تغذيه استفاده می كنند.  كمر زنبورها زنبور عسل، زنبور  و مورچه ها با وجود داشتن كمر های باريك، قادرند انتهاي بدنشان را آزادنه حركت دهند. در بعضي از زنبورها و مورچه ها اين كمر بسيار بلند و باريك هستند.  نيش زدن بسیاری از زنبوره، زنبور عسل و مورچه ها قادر به نيش زدن می باشند. ميليون ها سال پيش  اعضای نيش زدن  به عنوان لوله های تخم ریزی بوده و لي با گذشت زمان اين لوله ها تبديل  به اعضاي باريك و نوك تيز و حاوی كيسه های سمی شده اند.  مورچه ها مورچه های كارگر در حال حركت تنها به عنوان جستجو گر غذا نيستند بلكه به صدها و يا هزاران مورچه ديگر در هنگام پايان غذا  خبر رساني می كنند. بيشتر مورچه ها تكه های بدن  حشرات مرده،‌دانه ه، خرده های شيريني را جمع آوری می كنند.  همچنين دانه ها و يا برگ های قطعه قطعه شده را  نيز جهت توليد قارچ و سپس مصرف آنها جمع آوری می كنند.  پروانه ها و شب پره ها فرق بين پروانه و شب پره؟ اكثر پروانه ها در هنگام استراحت بالهايشان را در پشت بدن به هم می چسبانند در حاليكه شب پره ها عموما بالهايشان را روی بدن پهن می كنند و يا محكم به دور خودشان می پيچانند. شاخك های پروانه معمولا بلند هستند و در انتهاي اين شاخك ه، گلوله های كوچك مشاهده می شوند. شاخك های شب پره ها فاقد چنين گلوله های بوده كه معمولا اين شاخك ها كوتاهتر و  پرزدار می باشند.  دهان پيچيده  اكثر پروانه ها و شب پره ها داراي اعضاي دهاني لوله اي مانند كه به آنها اندام مكشی گفته می شود. اين اندام نظير ني عمل می كنند و شيره گياهان و درختان و عصاره ميوه ها را می مكند. بعضي از شب پره ها  از اشك چشم حيوانات مصرف می كنند.  مسابقه مسافت طولاني پروانه ها نيز نظير ساير پرندگان داراي ملكه بوده جهت زمستان به سمت جنوب مهاجرت می كنند. به طور مثال ملكه های نواحي  شرقي و  مياني غربي  آمريكا به سمت مكزيك مهاجرت می كنند. ملكه های نواحي غربي نيز به جنگل هايی كه در امتداد سواحل كاليفرنيا هستند پرواز می كنند. در بهار نيز ملكه ها  جهت تخم ریزی مستقيما به سمت شمال پرواز می كنند. پروانه های بالغ در طول مسير می ميرند و جوانتر ها  به شمال و مقصد می رسند.  پروانه های  مزرعه  شما نيز می توانيد با  كاشت گياهان و گلها در حياط منزلتان پروانه ها به سمت آنها جلب كنيد گلهايي نظير گل مين، گل ياس و گل ميموني گياهاني هستند كه اكثر پروانه ها را بخود جذب می كنند. پروانه ها به صورت دسته جمعي قرار می گيرند و  به رنگهاي نارنجی، سفيد، آبي، صورتي و يا ارغواني ايجاد می كنند. يك نقطه آفتابگير را جستجو كرده و گياهان مورد نظر  را بكاريد.  تغذيه پروانه ها و شب پره ها داراي مرحله دگرديسي بوده و تخم هايشان را بر روی برگهايي تخم ریزی كرده كه متعاقبا لاروها از اين برگها تغذيه می كنند. لاروها داراي نقاط بزرگي شبيه چشم بوده كه شكارچيان را دفع می كند. لاروهای ديگر دارای زوائدی هستند كه توسط آنها خودشان را محافظت می كنند.  حشرات گروهي اين حشرات با يكديگر زندگی می كنند و هر عضو  با كار خود  به بقاء ديگران كمك می كند. حشرات كارگر دارای ارتباط بيشتری با هم هستند و برای ملكه كار می كنند.  زنبور اكثر زنبورها به تنهايی زندگی می كنند ولي بعضي از آنها به صورت گروهی زندگی می كنند. يك ملكه زرد با تخم ریزی و بدنيا آوردن كارگره،  اجتماع گروهی را ايجاد می كند. هنگامی كه يك ملكه  زرد را در حال جستجو  مشاهده می كنيد او يك كارگر ماده است برای  يافتن غذا  و رساندن غذا به لاروها  در حال پرواز است.  كارگر های آشيانه شان را با جويدن چوب بزرگتر می كنند و محل را جهت ايجاد خانه هايی جهت تخم گذاری، ماده می سازند.  خاله های با تعداد زياد !!!! دايی های  كم تعداد !!!!! در اجتماعی از مورچه ها  كه دارای صدها يا هزاران كارگر ماده می باشد تنها يك ملكه وجود دارد.  مورچه های نر پس از جفت گيری می ميرند. كارگرها از ملكه مراقبت می كنند ملكه را به تخم ریزی وا ميدارند  و به لاروها غذا می دهند,‌غذا جمع آوری می كنند، ‌تونل حفر می كنند و از آشيانه دفاع می كنند. هنگامی كه كارگرها به تعدادی از مورچه ها بيشتر از سايرين غذا می رسانند اين مورچه ها متعاقبا به ملكه های جديدی تبديل می شوند كه هر كدام تخم ریزی و گروه جدیدی را تشكيل می دهند.  شانه های زنبور عسل  اجتماع زنبور های عسل نيز شامل ملكه،‌تعدادی زنبور نر و تعداد زيادی زنبور های ماده كارگر می باشند.  يك گروه زنبور عسل دارای  ٨٠ هزار كارگر بوده كه از جوانتر ها تشكيل شده اند و كارگرها شانه ها را توسط موم می سازند كه اين شانه ها حاوی عسل و لارو زنبور ها می باشد. كارگر ها شيره و گرده گياهان را جمع آوری نموده و عسل می سازند و همچنين از آشيانه خود محافظت می كنند. زنبور های كارگر به مدت ٦ هفته عمر می كنند در حاليكه يك ملكه تا ٥ سال زنده می ماند. زنبورهای كارگری كه در فصل زمستان بدنيا می آيند در آشيانه باقی مانده و از ذخاير عسل تغذيه می كنند.  عنكبوت ها عنكبوتها در حقيقت جزو حشرات نيستند بلكه  گروهی بنام عنكبوتيان می باشند. عنكبوت ها مواد سمی خود را با ترشح بزاق ايجاد می كنند و  شكار آنها با آشاميدن اين مايع بدام می افتند.  رتيل نظير ساير عنكبوته،  بدن  رتيل نيز از دو بخش تشكيل شده است دارای ٨ پا و سر آنها در قسمت قدامی بخش بدن قرار می گيرد. رتيل با استفاده از دو نيش خود سوراخی را در شكار خود ايجاد می كند و در حاليكه پاهای رتيل شكار را نگهداری می كند مايع درون بدن را مصرف می كند. گزش رتيل دردناك می باشد ولي به خطرناكی نيش زنبور نمی باشد.  عنكبوت پا  دراز اين جانور در حقيقت عنكبوت نمی باشد بلكه شبيه آنها می باشد. اين نوع دارای كمر بين قسمت قدامی و شكمی نمی باشد. دارای پا های دراز و نازك تر از عنكبوتها می باشد. از حشرات,  كرم ها تغذيه می كنند. بعضی از اين عنكبوت ها از قارچ و ميوه های رسيده  نيز استفاده می كنند.  تارهای ابريشمی زير شكم عنكبوته، نزديك انتهای شكم ‏,  سوراخهای  ريز بنام تارتننده  وجود دارد. عنكبوتها از پاهای خود جهت بيرون كشيدن تار های مايع  از سوراخهای تارتننده استفاده می كنند. همچنان كه تار ها كشيده می شوند تبديل به تارهای ابريشمی سفت می شوند. از آنجائيكه بافت تارها از جنس پروتئين می باشد عنكبوتها از تارهای قديمی تغذيه می كند و سپس تارهای جديد را توليد می كند.  ابريشم متغير نه تنها عنكبوتها تارتني می كنند بلكه از آنها به روشهای مختلف استفاده می كنند. بعضی از عنكبوتها تخم های خود را در كيسه های ابريشمی خود محافظت می كنند. عنكبوت گرگ نما كيسه های تخم خود را بر روی سوراختهای تارتننده خود حمل می كند. رتيل ها لانه هايشان را با تار ابريشم پر می كنند. بعضی از عنكبوتها  جلوی آشيانه شان را به ابريشم می پوشانند.  گونه حشرات در آمريكای شمالی در حدود ١٠٠ هزار گونه از حشرات زندگی می كنند. دانشمندان اين گونه ها  را  درطبقه بندی جانداران  قرار داده اند. اكثر حشراتی كه قابل مشاهده هستند متعلق به ١٢ خانواده از اين طبقه بندی هستند.  سنجاقك ها  سنجاقك ها در مسير آبها پرواز كرده  و جهت تغذيه به جستجوی ساير حشرات می گردند. اين شكارچيان متعلق به راسته  Odonata  جانداران بوده كه به معني دندان آرواره می باشد.  آخوندك آخوندك را نبايستي به ساير حشرات اشتباه نمود. اين حشرات  شكارچيان با  بدنی طويل و لاغر  و چشم های حشره مانند بوده توسط پاهای جلويی خود جهت  گرفتن ساير حشرات استفاده می كنند. اين حشرات متعلق به راسته Mantodea  جانداران می باشند.  جيرجيرك و   ملخ  جيرجيرك ها و ملخ ها دارای پاهای خلفی بسياز قوی بوده كه جهت جهيدن استفاده می كنند. اين حشرات متعلق به راسته Orthoptrea  به معني بالهای صاف  می باشند. در سراسر جهان بيش از ٢٣ هزار گونه از اين حشرات شناخته شده است.  زنبور عسل، زنبور  و مورچه ها اين حشرات متعلق به راسته Hymenoptera  به معني بالهای غشايی می باشند. جفت بالهای طرفين حشره به صورت يكپارچه شده و با فعاليت همزمان به صورت يك بال بزرگ عمل می كنند.  پروانه  و شب پره  اين حشرات توسط بالهای پوشيده از فلس های بسيار ريز پرواز می كنند. اين  فلس ها  رنگهای حشرات را ايجاد می كنند. اين حشرات متعلق به راسته  Lepidoptera به معني بالهای فلس دار می باشند. در حدود ١٢٥ هزار گونه از اين حشرات در سراسر جهان شناخته شده است و در آمريكای شمالی در حدود ١٢ هزار گونه زندگی می كنند.  عنكبوت ها عنكبوتها  در حقيقت حشره نيستند ولی سه هزار گونه از آنها در آمريكای شمالی زندگی می كنند. اين جانداران متعلق به راسته Araneae  از جانداران می باشند.  سوسك ها  سوسك ها متعلق به بزرگترين راسته جاندارن بنام Coleoptera  می باشند كه به معنی بالهای غلافدار معروف هستند.  سوسك حمام  سوسك های حمام متعلق به راسته Blattodea  می باشند. اين سوسك ها بندرت پرواز می كنند و بيشتر ترجيح می دهند در درز و شكافها  ليز  بخورند. بهترين مكان برای زندگيشان خانه انسان  بوده ولی اكثر گونه ها در جنگل ها نيز زندگی می كنند.  مگس و پشه ها  اين حشرات متعلق به راسته Diptera  به معنی دو بالان می باشند. برخلاف سای حشرات كه ٤ بال دارند ‌‏,  اين حشرات تنها ٢ بال دارند. جفت ديگر بالها به صورت يك گره كوچك تبديل شده اند.  ساس های واقعی  ساس ها به عنوان تنها حشره  واقعی معروف می باشند. اين حشرات متعلق به راسته Hemiptera  به معنی نيم بالان هستند.  زنجره   زنجره ‏, حشره برگ خوار  و شته  از گياهان تغذيه می كنند. اين حشرات متعلق به بخشی از  راسته Homoptera  به معنی شبيه بالان هستند.  مگس طلايی  مگس طلايی متعلق به راسته Ephemeroptera به معنی بال های كم عمر  بوده كه بواسطه زندگی كوتاه مگس های بالغ معروف می باشند. بعضی از اين  مگس ها برای چند روز زنده می مانند  ولی  بعضی از آنها  فقط به مدت چند ساعت زنده می مانند.  گوش خزك  اين حشرات دارای بالهای قدامی چرمی هستند كه به اين علت به نام  راسته Dermaptera يا بالهای پوستی معروف هستند.

می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 367

تاریخ انتشار: جمعه 25 اسفند 1391 ساعت: 22:4
نظر

ا

 

 کاربر Online
2440 کاربر online

حشرات

تازه کردن چاپ 
علوم طبیعت > زیست شناسی > علوم جانوری > بی مهرگان (cached)

مقدمه

شاخه بندپایان موفق‌ترین جانوران بوده و نسبت به سایر شاخه‌ها از تعدد و تنوع بی‌شماری برخوردارهستند. بطوری که از میان قریب به یک میلیون و پانصد هزار گونه جانوری شناخته شده 4/3 آن را بندپایان به خود اختصاص می‌دهند. بسیاری ازبندپایان برای ما شناخته شده هستند بویژه حشرات که در اکثر زیستگاهها بسر می‌برند. موفقیت این شاخه از جانواران ، نتیجه ساختمان اساسی بدن بویژه سازمان قطعه قطعه‌ای و اسکلت خارجی کیتینی آنهاست. بندپایان شامل چندین زیر شاخه هستند. 



تصویر

زیر شاخه آرواره‌داران

بدن دارای سر سینه و شکم یا سر است. سر سینه یا سر از خارج بدون قطعه می‌نماید. سینه ، شکم یا تنه قطعه قطعه است. در سر یک یا دو جفت آرواره و دو جفت ماگزیلا وجود دارد. سخت پوستان ، صد پایان ، هزار پایان و حشرات در این زیر شاخه قرار می‌گیرند. 

رده حشرات

حشرات یا شش پایان ساکن خشکی هستند و بعضی بطور ثانویه آبزی شده‌اند. سر 6 قطعه وسینه 3 قطعه است که معمولا دارای 3 جفت پا و دو جفت بال است. شکم اصولا 11 قطعه بدون زواید حرکتی دارد. چشمها مرکب و ساده‌اند. بیش از 800 هزار گونه دارند.


حشرات به دو رده بالداران و بدون بالان رده بندی می‌شوند.

زیر رده بدون بالان

انواع ابتدایی ، بدون بال و بدون دگردیسی هستند. 

راسته پرتورا

فاقد شاخک بوده و اولین جفت پاهای حرکتی به اندامهای حسی مبدل گشته‌اند. فاقد چشم ساده و مرکب و دارای چشم کاذب هستند. لوله های مالپیگی به صورت برجستگیهای کوچکی تحلیل رفته اند. سیستم تراشه‌ای ساده بوده و یا اصلا فاقد آن می‌باشند. بدن 12 مفصلی و فاقد زایده سرسی است. پیش از کامل شدن تعداد مفاصل شکمی از تخم خارج شده لذا اصطلاحا آنامورف هستند.. 

راسته دیپلورا

این راسته را آپتر نیز می‌نامند. بدن کوچک و نرمی داشته و محیطهای تاریک و مرطوب را ترجیح می‌دهد. دارای شاخک طویل و فاقد چشم‌اند. شکم 11 مفصلی و دارای سرسی است. لوله‌های مالپیگی پاپیلایی شکل می‌باشند. 



تصویر

راسته کلمبولا

دارای بدنی نرم و کوچک و شاخکهای کوتاه می‌باشند. چشمهای مرکب کوچک و یا تحلیل رفته‌اند. معمولا جهنده بوده و این عمل را بواسطه عضو جهنده خاصی انجام می‌دهند. فاقد سرسی شکلی و لوله‌های مالپیگی می‌باشند. پوست اندازی به صورت اپی‌مورف است. یعنی تعداد مفاصل شکمی جانور به هنگام خروج از تخم کامل می‌باشند از این راسته جنس انوتوموبریا را می‌توان نام برد. 

راسته تیزانورا

خصوصیات بسیار نزدیک با راسته تیزانورا دارد و اصطلاحا دم مویی نامیده می‌شوند. اعضای راسته تیزانورا که ماهی نقره‌ای نیز نامیده می‌شوند. دارای بدن نسبتا طویل و فلس‌داری می‌باشند. شاخکها طویل و چشمهای مرکب رشد کرده‌اند. تعداد مفاصل شکمی 12 عدد بوده و در انتها به سرسی طویلی ختم می‌شود و لوله‌های مالپیگی و تراشه‌ها بسیار رشد یافته‌اند. از این راسته جنس ترموبیوس را می‌توان ذکر کرد. 

زیر رده حشرات بالدار

راسته راست بالان

ملخها ، سوسریها و جیرجیرکها در این راسته قرار دارند. قطعات دهانی خورد کننده هستند. بالهای جلویی باریک و بالهای عقبی نازک و تاشده در زیر بالهای جلویی هستند. بسیاری بدون بال هستند. گیاهخوارند و 25 هزار گونه دارند. 

راسته پوست بالان

قطعات دهانی خورد کننده هستند. بالهای جلویی کوتاه و بالهای عقبی بلند و نازک هستند. در نقاط تاریک بسر می‌برند. شب فعال هستند و 1200 گونه دارند. 

راسته ایزوپترا یا جوربالان

موریانه‌ها در این گروه قرار دارند. بالها مشابه و نازک هستند. زندگی اجتماعی دارند. بیشتر ساکن مناطق گرمسیری هستند. چند شکلی دارند و 2000 گونه دارند. 



تصویر

راسته سنجاقکها

سنجاقک در این راسته قرار دارد. بالها مشابه و دارای رگبالهای تور مانند هستند. بال سنجاقکها به سمت عقب تا نمی‌شود اما در گروهی از آنها بالها در هنگام استراحت تا می‌شوند. چشمهای مرکب بسیار مشخص دارند. شکم باریک و دراز است. صیاد هستند. آبششهای نایی دارند. 5000 هزار گونه دارند. 

راسته نوروپترا

مورچه‌گیرها در این گروه قرار دارند. بالها مشابه هستند. لارو دارای قطعات دهانی خورد کننده یا مکنده است. گوشتخوارند و از حشرات و کنه‌ها تغذیه می‌کنند. 5000 گونه دارند. 

راسته پولک بالان

پروانه‌ها و بیدها در این گروه قرار دارند. دارای خرطوم هستند. در بیدها بال در زمان استراحت افقی می‌ماند. شاخکها پرمانند و یا رشته‌ای هستند. 

راسته دوبالان

مگسها و پشه‌ها در این گروه قرار دارند. قطعات دهانی سوراخ کننده و مکنده هستند و قسمتی از آنها در خرطوم واقع است. بالهای عقبی کوچک است. 100 هزار گونه دارند. 

تولید مثل در حشرات

به جز چند مورد استثنایی عمل لقاح از طریق جفتگیری صورت می‌گیرد و تخم گذاشته می‌شود. در جنین جوانه‌های مولد زواید بدن به توالی از جلو به عقب ظاهر می‌شوند. هنگامی که لارو سر از تخم بیرون می‌آورد. شبیه جانور بالغ است و فقط کوچکتر هستند. لاروها طی پوست اندازیهای متوالی رشد می‌کنند و سرانجام محفظه‌هایی در دیواره بدن پدید می‌آید و دیسکهای شفیره‌ای شروع به پیدایش می‌کند. تغییر شکل لارو کرمی شکل به جانور بالغ در درون پیله انجام می‌شود. در این مرحله محفظه‌هایی که محتوی دیسکهای شفیره‌ای هستند باز می‌شوند و زواید جانور کم کم ظاهر می‌شوند. 

مباحث مرتبط با عنوان


می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 458

تاریخ انتشار: جمعه 25 اسفند 1391 ساعت: 22:3
نظر

ا

 

 

ماهی‌ها سرشار از هوش اجتماعی هستند، از استراتژی‌های ماکیاولی برای تنبیه، رام کردن و آشتی استفاده می‌کنند و برای تفتیش شکارچیان و پیدا کردن غذا با هم همکاری می‌کنند.


ماهی ها برخلاف تصور عمومی قدرت یادگیری و حافظه ای قوی دارند به طوری که بسرعت یاد می گیرند و می توانند رویداد ها را به مدت چند ماه به یاد داشته باشند.


آزمایش های انجام شده بر روی ماهی ها در اکواریومی در دانشگاه اکسفورد نشان داد ماهی ها برخلاف مغز کوچکشان از قابلیت های شناختی برخوردارند که به مراتب از قابلیت های شناختی برخی پستانداران کوچک بر تر است این درحالی است که پیش از این ماهی ها در مقایسه با جانواران بزرگتری از قبیل گربه ها و موش ها موجوداتی کند ذهن قلمداد می شوند.


آزمایش ها ثابت کرد توانایی ماهی ها صرفا در اجتناب از برخورد با اشیا محدود نمی شود این موجودات در واقع نقشه کاملی از محیط پیرامون خود را در مغزشان ترسیم می کنند و موانع موجود در آن محدوده به مدت چند ساعت در حافظه آن ها باقی می ماند.


ماهی ها با استفاده از همین نقشه ذهنی می توانند تغییراتی که در اطراف آن ها روی می دهد تشخیص دهند، قابلیتی که موجوداتی مانند موش فاقد آنند.


تعدادى از ماهى هاى طلایى هنگامى که کسى داخل اتاق شروع به حرکت مى کند به سمت شیشه آکواریوم حرکت مى کنند، این ماهى ها این درک را یافته اند که حرکت انسان مى تواند به معناى غذا یا حداقل چیزى براى آن ها باشد و به عبارت دیگر مى توان گفت که از نظر ماهى هاى طلایى حضور انسان در اتاق مساوى با غذا است که این رفتار «یادگیرى شرکت پذیر» (associative learning) نامیده مى شود و در واقع ماهى حضور انسان را با غذا مرتبط مى داند.


ماهى ها همچنین داراى «یادگیرى اجتماعى» هستند، بدین معنا که آن ها با مشاهده ماهى هاى دیگر چیزى را یاد مى گیرند و ماهى ها در یادگیرى اجتماعى بسیار عالى عمل مى کنند زیرا چندین گونه از ماهى ها بسیار اجتماعى هستند و براى ماهى ها بقا اهمیت زیادى دارد و به همین دلیل مدت زمان زیادى را صرف توجه و دقت در کارهایى مى کنند که همنوعانشان در حال انجام آن ها هستند.


تعدادى از ماهى ها مى توانند موسیقى یاد بگیرند به این معنی که یادگیرى موسیقى براى آن ها بسیار حائز اهمیت است چرا که باید بتوانند صداهاى مختلفى که در محیط زیستشان به گوش مى رسد را از یکدیگر تشخیص دهند؛ «آوا چیس» از انستیتوى «رولان» براى مدتى با کمک اسپیکرهاى نصب شده درون آکواریوم براى ماهى ها موسیقى جاز پخش کرده و پس از پخش موسیقى به آن ها غذا مى داد و پس از مدتى که ماهى ها به این وضعیت عادت کردند، «چیس» نوع موسیقى را عوض کرده و در ادامه مشاهده کرد که ماهى ها از آمدن به وسط آکواریوم اجتناب مى کنند.


تعدادى از افراد معتقدند ماهى هاى طلایى که آن ها را در آکواریوم خانه خود نگهدارى مى کنند قیافه آن ها را مى شناسند چرا که با نزدیک شدنشان به آکواریوم ماهى ها به شیشه آکواریوم نزدیک مى شوند اما با مشاهده یک فرد غریبه فرار کرده و براى مدت یک ساعت یا بیشتر در گوشه اى از آکواریوم مخفى مى شوند و عده اى نیز ادعا مى کنند ماهى هاى طلایى آن ها پس از آنکه در یک ساعت بخصوص به آن ها غذا داده اند زمان غذاى خود را به خاطر سپرده و سر همان ساعت در وسط آکواریوم دیده مى شوند که این مسئله بسیار هیجان انگیز و احساس برانگیز است چرا که مى بینیم هیچ چیز را نمى توان مثل غذا یافت که آن ها از نظر ژنتیکى براى خوردن آن برنامه ریزى شده باشند.


باور عمومی مبنی بر اینکه ماهی ها فقط سه ثانیه موضوعات را به خاطر می سپارند، یک افسانه و اشتباه است زیرا ماهی ها به رغم مغز های کوچکی که دارند، کاملا آگاه هستند و می توانند خاطرات را تا چندین ماه به یاد بسپارند و در ذهن نگهدارند، ماهی ها همچنین از حافظه برای اصلاح رفتار خود استفاده می کنند.


برای مثال ماهی های موسوم به «ماهی شوینده» در آب سنگ ها که انگل ها را از روی ماهی های دیگر پاک می کنند، اگر احساس کنند که زیر نگاه دیگر همنوعانشان هستند، سعی می کنند بهترین رفتار را داشته باشند.


حافظه ماهی ها برای ماه ها می تواند پدیده های مختلف را به یاد آورد و از تجربیات تلخ پرهیز کند، ماهی ها می توانند نوع و گونه شکارچی ها را برای چندین ماه به یاد آورند، می توانند پس از یک بار رهایی از دام یک شکارچی از مقابله مجدد با آن خودداری کنند و برای یک سال از به دام ماهیگیران افتادن پرهیز کنند.

 


می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 362

تاریخ انتشار: جمعه 25 اسفند 1391 ساعت: 22:1
نظر

ا

 

 


آيا ماهيها مي خوابند ؟‌ ‌

آيا مي دانيد تعريف خواب  چيست ؟ 

 

تعريف خواب : وضعيت طبيعي و منظم استراحت براي جسم و مغز كه در خلال آن چشمها معمولا بسته مي شوند و طي آن يا هيچ حركت اختياري و تفكر آگاهانه اي وجود ندارد يا اگر دارد بسيار اندك است .

 

احتمالا  وقتي چنين تعريفي  از خواب مي كردند به فكر ماهي ها  نبودند  . 

هيچ يك از انواع ماهي ها پلك ندارند تا به هنگام خواب  آنرا ببندند و خيلي از ماهي ها هرگز از شنا كردن باز نمي ايستند .

 

خواب ماهي ها به خستگي  ما شباهت دارد . يعني ما چشمانمان باز است و بسياري از چيزها را مي بينيم ولي به خاطر نمي سپاريم ولي اگر يك اتفاق ناگهاني رخ دهد از جا مي پريم .

يعني ماهي ها همچنان كه در اب غوطه ورند از تكاپو دست مي كشند و به نظر مي رسد كه به خواب رفته اند ولي نسبت به خطرهائي كه تهديدشان مي كند كاملا هوشيارند و تمام شب را به حالت نيمه خواب و نيمه بيدار هستند .     

 

 


ابن مطلب از كتاب هزار نكته جلد 2 ـ نشر پيدايش گرفته شده است 


 

صفحه اصلي سايت كودكان  >  چيستان  دانستنيها >  رنگ پوست



می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 298

تاریخ انتشار: جمعه 25 اسفند 1391 ساعت: 22:1
نظر

ا

 

ماهی ها PDF چاپ پست الكترونيكي

بسیاری از ما، ماهی​ها را موجوداتی احمق و بی​حس و درد فرض می​کنیم. یک نشریه در مورد ماهی و ماهیگیری با درج ۵۰۰ مقالۀ تحقیقاتی در مورد هوش ماهی​ها ثابت کرد: ماهی​ها باهوش هستند، آنها می​توانند از ابزارهای مختلف استفاده کنند و حافظه​های بلندمدت و ساختارهای اجتماعی پیچیده​ای دارند، آنها سرشار از هوش اجتماعی هستند، از استراتژی​های ماکیاولی برای تنبیه، رام کردن و آشتی استفاده می​کنند و برای تفتیش شکارچیان و پیدا کردن غذا با هم همکاری می​کنند.

کولوم بران (Culum Brown) یک بیولوژیست که تکامل شناختی ماهی​ها را بررسی می​کند، می​گوید: "ماهی​ها باهوش​تر از چیزی هستند که به نظر می​رسند. در بسیاری از موارد مانند حافظه و قدرت شناختی، آنها مساوی یا فراتر از مهره داران پیشرفته، شامل حیوانات نزدیک به انسان، هستند."

ماهی​ها، حیوانات خوش​حافظه و باهوش
قبلاً چنین تصور می​شد که ماهی​ها حافظۀ بسیار کوتاهی دارند و برخی می​گفتند ماهی​های قرمز حافظۀ ۳ ثانیه​ای دارند.
دکتر فیل جی (Phil Gee)، یک روانشناس از دانشگاه Plymouth می​گوید "ماهی​ها قادرند چیزها را به مدت حداقل سه ماه به ذهن بسپارند."
در یک آزمایش برای اندازه​گیری مدت به ذهن سپردن آموخته​ها در ماهی​ها، ماهی​های رنگین کمانی قرمز خال خالی استرالیایی که برای فرار از توری مخزنشان آموزش دیده بودند، ۱۱ ماه بعد نحوۀ فرار از تور را به خاطر آوردند و آن را تکرار کردند. با توجه به نسبت طول عمر ماهی​ها به طول عمر ما، این معادل آن است که یک انسان درسی را که ۴۰ سال پیش یاد گرفته است به یاد آورد.
همچنین، یک مطالعۀ انجام شده در موسسۀ دامپزشکی استرالیا نه تنها ادعای حافظۀ ۳ ثانیه​ای ماهی​های قرمز را رد کرد بلکه ثابت کرد که ماهی​های قرمز حافظۀ عالی دارند و می توانند مسائل را حل کنند.
حافظۀ بلندمدت ماهی​ها به آنها کمک می​کند که روابط اجتماعی پیچیده​ای تشکیل دهند. حافظۀ مکانی (به ذهن سپردن محل قرار گرفتن چیزها)  آنها از هر نظر شبیه مهره​ داران است و آنها را قادر می​سازد نقشه​های شناختی ایجاد کنند که  در مسیریابی به آنها کمک می​کند. آنها برای این کار از نشانه​هایی مثل نور قطبی، صداها، بوها و علایم مشخصۀ بصری استفاده می​کنند.
دکتر ترزا بارت (Theresa Burt) از دانشگاه آکسفرد می​گوید:
"ما حالا می​دانیم که ماهی​ها قدرت فراوانی برای یادگیری و به ذهن سپردن دارند و دارای مجموعه​ای از مهارت​های شناختی هستند که می​تواند بسیاری از مردم را شگفت​زده کند."

ماهی​ها می​توانند زمان روز را تشخیص دهند
دکتر فیل جی می​گوید که ماهی​ها می​توانند زمان روز را به ما بگویند. او یک ماهی را آموزش داده بود تا برای دریافت غذا یک اهرم را در ساعات خاص روز فشار دهد.

طول عمر طبیعی ماهی​ها
طول عمر طبیعی ماهی​ها در انواع مختلف بسیار متفاوت است. طول عمر متوسط انواع مختلف ماهی​های آزاد که سهم بزرگی در تغذیۀ مردم دارند در طبیعت بین ۲ تا ۷ سال است.

زندگی ماهی​ها در پرورشگاه​ها
۷۰ درصد ماهی​های عرضه شده در بازار غذا از پرورشگاه​های ماهی تأمین می​شوند. این پرورشگاه​ها در داخل دریاها یا در محیط​های سربسته ساخته می​شوند.

زندگی در اسارت
ماهی​ها ذاتاً برای پیمودن دریاها و اقیانوس​ها طراحی شده​اند، تمام حواس لازم برای این کار در آنها تعبیه شده است. شاید به همین دلیل است که بیشتر ماهی​ها در زندان​های پرجمعیتی که ما برای آنها ساخته​ایم دیوانه می​شوند فرقی نمی​کند این زندان​ها داخل دریا ساخته شده باشند یا در محیط​های سرپوشیده و مصنوعی.
وقتی ماهی​ها ۶ تا ۱۰ سانتیمتر طول دارند، از محل تخم​گذاری به مزارع پرورش ماهی منتقل می​شوند. این سفر اول آنهاست، آنها سفرهای زیادی پیش رو دارند!

پرورشگاه​های داخل دریا
برای ایجاد این پرورشگاه​ها قسمتی از دریا را با تور از بقیۀ دریا متمایز می​کنند. تا اینجا زیاد بد به نظر می​رسد. چیزی که اینجا خیلی آزار دهنده است ازدحام بیش از حد ماهی​ها در یک فضای محدود است. هر قفس آکواریومی شامل ۵۰ هزار ماهی است که تمام عمر خود را در این قفس​های پرجمعیت می​گذرانند و در هنگام شنا مرتب با یکدیگر یا دیواره​های قفس برخورد می​کنند. بر اثر این برخوردها، آنها مرتب فلس​های خود را از دست می​دهند و پوست آنها پر از جراحت می​شود. در پرورشگاه​های ماهی آزاد هر ماهی (که ۸۰ سانتیمتر طول دارد) در تمام عمر خود تنها به ​اندازۀ یک وان حمام جای شنا کردن دارد. در پرورشگاه​های ماهی قزل آلا هر ۲۷ ماهی بالغ به ​اندازۀ یک وان حمام جا برای شنا کردن دارند.

پرورشگاه​های داخل دریا، آلوده کنندۀ دریاها
تراکم جمعیت ماهی​ها در پرورشگاه​ها آنقدر زیاد است که آب داخل تورها عملاً به خورش مدفوع و فضولات دیگر تبدیل می​شود. آلاینده​های تولید شده در این فضاها (مدفوع ماهی​ها، غذای زائد مخلوط با مواد شیمیایی و انبوه انگل​های ماهی) در محیط دریا پخش می​شوند و سپس به اقیانوس​ها راه پیدا می​کنند و باعث بیماری ساکنان دیگر دریاها و اقیانوس​ها می​شوند.

زندگی در انبوه انگل​ها
در پرورشگاه​های ماهی آزاد شپش​های دریایی (نوعی انگل ماهی) بسیار فراوان هستند. این انگل​ها گوشت ماهی​ها را می​خورند و باعث افتادن فلس​های آنها و ایجاد زخم​های بزرگ می​شوند. در پرورشگاه​هایی که فوق​العاده پرازدحام هستند، این انگل​ها در ناحیۀ صورت ماهی​ها آنقدر پیشروی می​کنند تا به استخوان​های سر برسند. پرورش دهندگان ماهی​ این حالت را "تاج مرگ" می​نامند.

ماهی​های مضطرب
شرایط زندگی در پرورشگاه​های بسیار پرجمعیت ماهی​ها را به شدت مضطرب و تهاجمی می​کند. آنها اغلب با هم می​جنگند. این جنگ​ها معمولاً به کشته شدن ماهی​های کوچک​تر منجر می​شود. به همین دلیل باید ماهی​هایی را که سریع​تر رشد کرده​اند از ماهی​های کوچک​تر جدا کرد.

گروه​بندی
هر ماهی در طول عمر خود ۵ یا ۶ بار بر اساس اندازه گروه​بندی شده، به قفس متناسب منتقل می​شود. برای گروه​بندی، ماهی​ها به یک مخزن مکیده می​شوند که به چندین ردیف تور که سوراخ​هایی با اندازه​های متفاوت دارند، مجهز هستند. ماهی​هایی که از همه بزرگ​تر هستند، پشت اولین تور که بزرگ​ترین سوراخ​ها را دارد می​مانند. ماهی​های کوچک​تر به تور بعدی می​رسند که سوراخ​های آن یک درجه از تور قبلی کوچک​تر است. باز هم ماهی​های بزرگ​تر پشت تور باقی می​مانند و ماهی​های کوچک​تر به طرف تور بعدی کشیده می​شوند.... این پروسه باعث اضطراب و حتی مرگ گروهی از ماهی​ها می​شود.

 

پرورشگاه​های خارج از دریا
در این حالت ماهی​ها در آکواریوم​هایی که در فضای بسته قرار دارند نگهداری می​شوند. در این آکواریوم​ها غذا، نور و حتی رشد ماهی​ها توسط سیستم​های مدرن کنترل می​شوند. پرورش دهندگان ماهی با استفاده از داروها، هرمون​ها و تغییرات ژنتیکی رشد ماهی​ها را تسریع می​کنند و عملکرد تولید مثل ماهی​ها را تحت تأثیر قرار می​دهند.  آمار مرگ و میر ناشی از انگل​ها و بیماری​های دیگر و همچنین ناقص الخلقگی و آسیب​های ناشی از استرس در این پرورشگاه​ها  بسیار بالاست. در برخی از پرورشگاه​ها، ۴۰ درصد ماهی​ها کور هستند ولی چون این مسئله تأثیری بر میزان تولید نمی​گذارد، کسی به آن نمی​پردازد.

انتقال ماهی​ها به کشتارگاه
۴۰ درصد ماهی​ها قبل از فرا رسیدن زمان کشتار می​میرند. به بقیۀ ماهی​ها تا چندین روز غذا داده نمی​شود تا در راه انتقال ماهی​ها به کشتارگاه، میزان آلودگی در آب به حداقل برسد. برای نمونه، ماهی​های آزاد به مدت ۱۰ روز هیچ غذایی دریافت نمی​کنند.

 

 

 

 

       

کشتار ماهی​ها
متاُسفانه در هیچ کجای دنیا قانونی برای کشتار کم درد​تر ماهی​ها وجود ندارد (بگذریم که در بسیاری از کشورها و از جمله کشور خودمان این قوانین برای حیوانات دیگر هم وجود ندارد) گویی قانون​گذاران فراموش کرده​اند که ماهی​ها نیز مانند تمام حیوانات دیگر سیستم عصبی مرکزی دارند و درد را به همان شدت که ما حس می​کنیم حس می​کنند.
کشتارگاه​ها زحمت گیج یا بی​حس کردن ماهی​ها را به خود نمی​دهند چون همانطور که گفته شد، قانون آنها را ملزم به این کار نمی​کند. معمولاً برای کشتن ماهی​ها آب شش آنها را قطع می​کنند و آنها در حالی که از شدت درد دچار تشنج شده​اند بر اثر خون​ریزی می​میرند. در مورد ماهی​های بزرگ​تر مانند ماهی آزاد وضع کمی متفاوت است. برای کشتن این ماهی​ها با چماق بر سر آنها می​کوبند و در حالی که هنوز زنده​اند، شکم آنها را پاره می​کنند. برخی از ماهی​های کوچک​تر مانند قزل آلا اغلب با خالی کردن آب از مخزن​ها به آرامی خفه می​شوند یا در حالی که کاملاً هوشیار هستند، در یخ بسته​بندی می​شوند. مرگ رو یا توی یخ با ضجر زیادی همراه است، در این حالت ماهی​ها  ۱۵ دقیقۀ کامل درد می​کشند تا بمیرند.


می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 343

تاریخ انتشار: جمعه 25 اسفند 1391 ساعت: 22:0
نظر

ا

 

مکانیک حرکت ماهی ها

           

مکانیک حرکت ماهی ها

مهندس جعفر سپهری هیات علمی دانشگاه جامع علمی کاربردی و مدرس دانشگاه آزاد اسلامی ایران
زهراپریسا زارعی کارشناس ارشد فیزیک دریا

ماهی چگونه حرکت می‌کند؟

بیشتر جانداران این توانایی را دارند که انواع مانورهای حرکتی را انجام دهند و همچنین می‌توانند بخشی و یا همه بدن خود را در وضعیت خاص تعادلی نگهدارند. حرکت و تعادل جانداران یک مسئله مهم مکانیکی است. جانداران دستگاه‌ها و ماشین‌هایی هستند که به کمک نیروهایی به حرکت درمی‌آیند و کار را انجام می‌دهند و ساختمان‌هایی هستند که تحت اثر نیروهای وارده در حالت تعادل قرار می‌گیرند. هر کدام از انواع جانوران دارای اعضاء و دستگاه‌هایی هستند که حرکت و تعادل آنها را امکان‌پذیر می‌سازد. برای نمونه جانوران زمینی مانند انسان و چهارپایان به کمک سیستم استخوان‌بندی و ماهیچه‌هاتوانایی انجام حرکات گوناگونی بر روی زمین را دارند. جانداران دریایی مانند ماهی‌ها و نهنگ‌ها دارای اعضایی مانند باله‌ها هستند و شکل عمومی آنها طوری است که برای شرایط دریایی و حرکت در آن مناسبت تمام دارد. در کل می‌توان چنین گفت که فرم ساختمانی و عملکرد هریک از انواع جانوران با شرایط محیطی آن جانور هماهنگی دارد و به عبارت مهندسی، جانوران ماشین‌هایی هستند که در طبیعت برای شرایط خاص محیطی خود و نیازهای حیاتی وابسته به آن طراحی و ساخته شده‌اند. همچنین ردیابی انواع جانوران در طی دوران گذشته این نتیجه را بدست داده است که از دیدگاه تکاملی نیز تغییرات فرمی جانوران در طول زمان همواره در جهتی صورت گرفته است که کارآیی مکانیکی آنها را به عنوان یک کاشین کامل افزایش بدهد. 

بررسی و مطالعه مربوط به حرکت و تعادل جانوران از دیدگاه مکانیکی دارای وجوه و مسائل مکانیکی مشترکی است که در مورد انواع جانوران یکسان است. علاوه بر آن حرکت و تعادل هریک از انواع جانوران از ویژگی‌هایی برخورداراست که ویژه آن جانور به‌خصوص است.

از دیدگاه مکانیکی (پویشی) ماهی‌ها چگونه حرکت می‌کنند؟ 

ماهیان، برحسب شکل، اندازه و چگونگی حرکت دارای انواع گوناگونی هستند. انواع گوناگون ماهی برای حرکت رو به جلو و انجام مانورهای حرکتی از بخشی و یا تمام بدن خود سود می‌جویند. اندام محرکه در ماهی‌ها دارای حرکت نوسانی است. به کمک همین حرکت نوسانی است که نیروی جلوبرنده ماهی تامین می‌شود. علاوه بر آن، ماهی‌ها دارای پرده‌های غضروفی به‌نام باله هستند که تعداد و اندازه آنها در ماهیان گوناگون متفاوت است. گذشته از آن، دارای دم‌های ارتجاعی و نیرومندی هستند. ماهی‌ها از باله‌ها، دم و یا تمامی بدن برای انجام حرکت در آب سود می‌جویند. برای نمونه حرکت مارماهی‌ها به‌کمک امواجی که در طول بدن آنها انتشار می‌یابد انجام می‌شود، ماهی قزل‌آلا از حرکات نوسانی باله‌ها برای حرکت خویش کمک می‌گیرد. در اره‌ماهی، باله به صورت نواری طویل در طول بدن قرار گرفته و حرکت موجی این باله به ماهی توانایی حرکت به پس‌و‌پیش را می‌دهد.

نه تنها انواع گوناگون ماهی از مکانیزم (سازوکار)های گوناگون برای شنا یهره می‌گیرند، بلکه حتی در یک ماهی خاص نیز مکانیزم‌های حرکتی در آغاز حرکت و در سرعت‌های گوناگون متفاوت است. از این روست که بیان فرضیه کلی مکانیکی توجیه‌پذیر حرکت ماهی دشوار است.

اما هدف تمامی این مکانیزم‌ها و مانورها، ختثی نمودن نیروی مقاوم در برابر حرکت روبه‌جلو، یا جهت دلخواه، و ایجاد شتاب مطلوب به بدن جانور است. نکته بسیار مهم در این است که این جانور از شاره (سیال) پیرامون خود، برای ایجاد نیروی محرکه کمک می‌گیرد. بدون وجود شاره پیرامون جانور، حرکت آن امکان‌پذیر نیست. همانند هواپیما و زیردریایی و برخلاف راکت و موشک که اندرکنش گاز خارج شده به صورت پیشرانه (جت) به بدنه جسم است که آن را می‌راند و برای حرکت نیازمند شاره‌ای پیرامون خویش نیست.

برخی از انواع ماهیان از حرکات موجی تمام بدن خویش در ایجاد نیروی تکیه‌گاهی و محرکه سود می‌جویند و بعضی به کمک حرکات باله‌ها و دم به این هدف می‌رسند.

در مکانیزم نوع نخست، حرکت موجی تمام بدن همچون مارماهی، جرکت موجی توسط ماهیچه‌های بدن جانور از سر ماهی آغاز شده به‌سوی دم انتشار می‌یابد. مکانیزم نوع دوم، ایجاد نیروی مجرکه به کمک باله و دم، انواع گوناگونی دارد. حرکت ماهی به دو نوع حرکت خمشی، درون دم حول محور عمود بر صفحه باله، و حرکت پیچشی، درون دم حول محور واقع در صفحه باله، تقسیم می‌شود. در بعضی ماهیان، این دو مکانیزم به صورت ترکیبی با یکدیگر به کار می‌روند. 

ماهی در مکانیزم حرکتی دم و باله‌ها با حرکت نوسانی باله‌ها و دم خود گردابه‌هایی ایجاد می‌نماید. از دیدگاه مکانیک شاره‌ها، این گردابه‌ها که در آب آرام ایجاد می‌شوند، نمایشگر میدان‌های سرعتی هستند که بخشی از آب را در حول محورهایی به‌دوران در می‌آورد. 

نتیجه حرکت آب نسبت به باله‌ها چنان است که نیروی جلوبرنده بر بدن ماهی اثر کرده، جانور را پیش می‌راند. ماهی با حرکت باله‌ها و دم، آب را چنان جابه‌جا می‌کند که نتیجه آن اعمال نیروی واکنشی از سوی آب به بدن ماهی، در جهت موردنظر است. 

نیروی محرکه حرکت ماهیان، از انرژی کششی که در ماهیچه‌ها ایجاد می‌شود تامین می‌گردد. از دیدگاه مکانیکی، در حرکت عادی، مقدار انرژی مفید تولیدی برابر است با حاصل‌ضرب سرعت ماهی در مقاومتی که آب پیرامون سطوح جانبی بدن ماهی اعمال می‌دارد. این مقاومت تا حد بسیار زیادی بستگی به آن دارد که جانور بتواند بدون ایجاد گردابه‌های غیر ضروری در آب حرکت نماید. این مقاومت بستگی به جهت حرکت و شکل هندسی بدن ماهی دارد. توان ماهیچه به نیروی کششی ایجاد شده در آن و سرعت انقباض ماهیچه ارتباط دارد و این توان برای مقدار خاصی از نیروی کششی و سرعت انقباض به بیشینه خود می‌رسد. سرعت حرکت بستگی به طول بدن، بسامد و ارتعاش دم ماهی دارد. هراندازه که طول بدن ماهی بلندتر باشد، بیشینه بسامد حرکت دم بیشتر شده و در نتیجه نسبت بیشینه سرعت به طول، با افزایش طول بدن کم می‌شود. در نتیجه در سرعت‌های برابر 8 تا 10 برابر طول جانور در ثانیه، تنها برای 6 ثانیه ادامه می‌یابد. سرعت‌های عادی (نیم‌متر‌در‌ثانیه) ماهیان کوچک (تا حدود 30 سانتی‌متر) برای مدت بیش از 20 ثانیه قابل تداوم هستند.


می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 332

تاریخ انتشار: جمعه 25 اسفند 1391 ساعت: 21:59
نظر

ا

 


می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 353

تاریخ انتشار: جمعه 25 اسفند 1391 ساعت: 21:58
نظر

ا

 

 

020.ir

صفر بیست - علم را با لذت بیاموزید

  • Increase font size
  •  
  • Default font size
  •  
  • Decrease font size
صفحه اصلیجانوران و گیاهانجانوران> ماهی ها چگونه جانورانی هستند؟

ماهی ها چگونه جانورانی هستند؟

Imageماهی ها جانوران مهره داری هستند که در آب زندگی می کنند، بدن های ساده و در عین حال پر از کارایی دارند و خونسردند. بیشتر ماهی ها برای تنفس از آبشش استفاده می کنند. یعنی آب از میان دهانشان به داخل می رود و از میان آبشش ها خارج می شود. در آبشش اکسیژن از آب گرفته می شود. بیشتر ماهی ها با حرکت دادن دمشان به چپ و راست شنا می کنند (به خاطر همین دم، باله دمی هم نامیده می شود).

انواع  ماهی ها با هم تفاوت دارند. به عنوان مثال برخی از انواع ماهی ها استخوان دارند اما دیگران ندارند. مثل کوسه ماهی و ری rays که هیچ استخوانی ندارند و تنها غضروف دارند.

بزرگ ترین ماهی در جهان کوسه نهنگ است. این ماهی در واقع کوسه است و نهنگ نیست. کوسه نهنگ بیش از 46 پا (14 متر) طول دارد و وزنش بیش از 15 تن است.

سه دسته ماهی وجود دارد:

دسته اجانتا Agnatha (ماهی بدون آرواره)- این ماهی ابتدایی هیچ فک یا آرواره ای ندارد، باله های جفت ندارد و اسکلتی دارد که از غضروف ساخته شده است (استخوان ندارد). مثال این نوع ماهی ها: مارماهی دهان گرد و مارماهی معمولی است.

دسته چوندرایچتیس Chondrichthyes (ماهی غضروفی)- این ماهی اسکلتی دارد که از غضروف ساخته شده، باله های جفت دارد و کیسه یا بادکنک شنا ندارد. پوست این ماهی ها پولک های دندان مانندی دارد (دندانه نامیده می شود). باروری تخم ها داخلی است. مثال آنها کوسه ماهی، اسکیت ها و ماهی های ری rays است.

دسته اوستیچیوز Osteichyes (ماهی استخوانی)- این ماهی ها اسکلتی دارند که از استخوان درست شده و باله های جفت دارند. آنها همچنین دندان هایی دارند که داخل فک بالاییشان ثابت شده. آنها بادکنک های شنا دارند (یک کیسه پر از هوا که به آنها برای شناور ماندن کمک می کند) که به داخل گلو باز می شود. ماهی استخوانی لازم نیست شنا کند تا تنفس کند (برای کشیدن آب به آبشش هایش). بیشتر ماهی های استخوانی این چنین هستند.

 

منبع:http://www.enchantedlearning.com/

subjects/fish/printouts/index.shtml

 

 

SEO by AceSEF

می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 371

تاریخ انتشار: جمعه 25 اسفند 1391 ساعت: 21:57
نظر

ا

 

 منو
 صفحه های تصادفی
بعد پنجم
بوئینگ777
کالبد شکافی لبخند
بررسی حرکت همساز ساده
نوجوانی و دورانی به نام بلوغ
دانشکده فیزیک دانشگاه صنعتی اصفهان
قانون دوم نیوتن به زبان اندازه حرکت
پاسخ کوبنده امام صادق علیه السلام به منصور دوانیقی
نقش و کارکرد دین
واکنش جانشینی نوکلئوفیلی آلیناتیک
 کاربر Online
2338 کاربر online

ماهی

تازه کردن چاپ 
علوم طبیعت > زیست شناسی > علوم جانوری > مهره داران (cached)

مقدمه

موجودات زیادی شبیه به ماهی هستند و ماهی نامیده می‌شوند اما در برخی موارد این نامگذاری اشتباه است. مثلا آمفیوکسوس و لامپری را ماهی می‌دانند اما این جانوران با ماهیان ولاقعی منقرض شده و کنونی جهان اختلاف فاحشی دارند. ماهی در واقع موجودی است که حداقل دارای آرواره و فک بوده، اسکلت غضروفی یا استخوانی داشته و دارای باله‌های شنا زوج و فرد است و با

می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 433

تاریخ انتشار: جمعه 25 اسفند 1391 ساعت: 21:53
نظر

ا

 


می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 482

تاریخ انتشار: جمعه 25 اسفند 1391 ساعت: 21:52
نظر

ا

 ستانداران ايران

پستانداران پیشرفته‌ترین مهره‌داران هستند. اعضای آنها در اکثر اکوسیستمهای دنیا جانوران غالب بوده و نقش تعیین کننده‌ای در زنجیره‌های غذایی دارند. پستانداران گرچه از نقطه نظر تنوع و فراوانی بسیار کمتر از جانواران دیگر و حتی مهره‌داران دیگرند (پرندگان و ماهیان) ولی بخاطر پیچیدگی دستگاههای بدن ، و بخصوص سیستم عصبی و مغز پیشرفته‌تر و بزرگتر نقش کلیدی در بسیاری از اکوسیستمها دارند. پستانداران جانورانی هستند که دارای مو بوده و غدد شیری دارند. معمولا دارای دندانهای متنوعی هستند که درون حفره دندانی جای می‌گیرد. برای آشنایی با پستانداران نواحی بیابانی ایران بر روی لینک زیر کلیک کنید. منابع مورد استفاده: کتاب راهنمای صحرایی پستانداران ایران، کتاب حیات وحش ایران، کتاب راهنمای پستانداران ایران، مجلات شکار و طبیعت،حفاظت شکار و طبیعت، شکار و ماهیگیری

 

 

 

می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 459

تاریخ انتشار: جمعه 25 اسفند 1391 ساعت: 21:50
نظر

ا

 

 

آخرین اخبار

 

بیانیه گروه های زیست محیطی در رابطه با «روز مبارزه با خشونت علیه حیوانات»

دیده بان حقوق حیوانات: انتشار خبر دردناک کشتار خرس های قهوه ای در یکی از شهرهای مرکزی ایران موجی از اعتراضات مردمی را نسبت به این عمل شنیع، ضد اخلاقی و غیر انسانی برانگیخت. در تاریخ ایران زمین این نخستین بار است که شاهد چنین حجمی از اعتراضات مردم، فعالان حقوق حیوانات و حامیان محیط...

تنوع و فراوانی در میان جانوران کشور به حدی است که می توان ایران را مجموعه ای از پستانداران مناطق اروپایی، افریقایی، آسیایی و پستاندارن خاص ایران نامید. برای مثال پستاندارانی از قبیل شوکا، سیاه گوش، اُشگول و حفار مدیترانه که در شمال و شمال غربی ایران پرکنده اند از عناصر اروپایی هستند. رودک عسل خوار،خارپشت بیابانی و خفاش میوه خوار که در جنوب و جنوب غربی کشور یافت می شوند ازعناصر آفریقایی هستند. خرس سیاه، سنجاب بلوچی، خدنگ و جرد هندی که در شرق و جنوب شرقی کشور پرکندگی دارند از عناصر موجود در شبه قاره هستند. و بالاخره پستاندارانی از قبیل گوزن زرد ایرانی، پازن، گور، سنجاب ایرانی، جرد ایرانی، دوپای فیروز و حشره خور شوش نمونه هایی از پستانداران خاص ایران هستند. در بین پستاندارن ایران حشره خور کوتوله دو گرمی و نهنگ آبی با ۱۳۰ تن به عنوان کوچکترین و بزرگ ترین پستانداران دنیا وجود دارند (ضیایی، ۱۳۷۵، ص ۱).

ادامه مطلب...


می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 655

تاریخ انتشار: جمعه 25 اسفند 1391 ساعت: 21:49
نظر



دوستان و همکاران

با مرجع گرافیک دوست شوید !

محل لگوهای شما محل لگوهای شما محل لگوهای شما محل لگوهای شما محل لگوهای شما محل لگوهای شما محل لگوهای شما تهران گراف قالب گراف
تمامی حقوق سایت و قالب برای(( حیوانات)) محفوظ می‌باشد و هرگونه سؤاستفاده و کپی برداری پیگرد قانونی دارد | کپی رایت ۲۰۱۳
طراحی و سئو: تهران گراف ترجمه: قالب گراف